زورکی

معنی کلمه زورکی در لغت نامه دهخدا

زورکی. [ رَ ] ( ق مرکب ) در تداول ، به زور. به جبر. با کوشش. به جهد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). زورزورکی. بزور. با فشار و جبر: زورکی وادارش کرد که خانه اش را خالی کند. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه زورکی در فرهنگ معین

(رَ ) (ق مر. ) (عا. ) به زور.

معنی کلمه زورکی در فرهنگ فارسی

بزور با فشار و جبر : [[ زورکی وادارش کرد که خانه اش را خالی کند ]] .

جملاتی از کاربرد کلمه زورکی

افضل الملک دروغی و ادیب زورکی خان مصنوعی و مستوفی شلتاقی منم