زن جلب
معنی کلمه زن جلب در فرهنگ فارسی
معنی کلمه زن جلب در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه زن جلب
روزگار زن جلب پرور خرابست ای ادیب چشمه ای از دور اگر بینی سرابست ای ادیب
آن یکی در فکر دشمن روز و شب تا چه آید بر من از آن زن جلب
گفتم ای زن جلب چه معجونی از چه ترکیب و خلط محفوفی
بختم اقبال نیاورد و نشد جاری از آن که مرا بخت یکی دشمنک زن جلب است
زین فزون گر طلب کنی چه بود روسبی خواهری و زن جلبی
زن جلبی رفته و در همچو من کرده سخنهای پریشان رقم
قصه خود بنزد کس نبرم منت هیچ زن جلب نکشم
چه کنم زن جلب که یک باری پدرت گر ز دین فلان بودهست
روزگار زن جلب پرور ترا از یاد برد فحش بی بی، قرقر بابا، و دشنام ننه