زمان مرده

معنی کلمه زمان مرده در فرهنگستان زبان و ادب

{dead time} [نجوم رصدی و آشکارسازها] فاصلۀ زمانی میان آغاز تغییر در درونداد و آغاز پاسخ قابل رصد به آن متـ . زمان بی کنشی

معنی کلمه زمان مرده در ویکی واژه

فاصلۀ زمانی میان آغاز تغییر در درونداد و آغاز پاسخ قابل رصد به آن

جملاتی از کاربرد کلمه زمان مرده

به عمر خویش دمی زنده وان زمان مرده که من کناره کنم او کنار بگشاید
لیک زان نندیشم و بر خود زنم خویشتن را این زمان مرده کنم
در این چاه بلا پخته شدستی چه گویم کاین زمان مرده بُدستی