زبرجدی
معنی کلمه زبرجدی در فرهنگ عمید
۲. (صفت نسبی ) به رنگ زبرجد، دارای چنین رنگی.
۳. (صفت نسبی ) آراسته به زبرجد.
معنی کلمه زبرجدی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه زبرجدی در دانشنامه عمومی
• زبرجدی زرشکی ( Topaza pella ) — ( کارل لینه, ۱۷۵۸ )
• زبرجدی آتشین ( Topaza pyra ) — جان گولد, ۱۸۴۶
جملاتی از کاربرد کلمه زبرجدی
مه طلعتان پرده سرای زبرجدی از رخ گشوده پرده ی گلریز سبزکار
صد گردنک زبرجدین دیدی بر یک تن خرد نرگس بری
ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خودی در ده شراب لعل ز جام زبرجدی
بر سقف زبرجدی که رفتی زان خوبتر آمدی که رفتی
چشم خجسته را مژه زرد و میان سیاه پرده زبرجدین و عقیقین رمد بود
این قبه زبرجدی از نه بده رسد از بس که از محیط رود بر فلک غبار