معنی کلمه زبان گنجشک در لغت نامه دهخدا
المضار: مصدع محرورین. مصلح آن ، کشتیر. مقدار شربت آن جهت باه بتنهایی تا سه درم و با معینی تا ده درم. بدل آن در تقویت باه بوزن آن جوز بوا و نصف آن بهمن سرخ و یاتودری سرخ بوزن آن و با مغز گردکان و باکبابه. الجروح و القروح : ضماد برگ آن منقی و مدمل وملحم قروح رطبه ٔ، آلات المفاصل. ضماد پوست آن با سرکه جهت کوفتگی عضله نافع. ( مخزن الادویه ).