زاغچه

معنی کلمه زاغچه در لغت نامه دهخدا

زاغچه. [ چ ِ ] ( اِ مصغر ) نوعی از کلاغ کوچک است. ( از ناظم الاطباء ). نوعی از غراب است و از غراب الزرع کوچکتر و منقار و پای آن سرخ است. و خواص آن مثل خواص غراب الزرع است. ( فرهنگ نظام ). و رجوع به زاغ ، زاغچ ، زاغی ، زاغ دشتی ، غراب الزیتون ، غراب الزرع شود.

معنی کلمه زاغچه در فرهنگ معین

(چِ ) (اِمصغ . ) پرنده ای است از راستة کلاغ ها، کمی کوچک تر از کلاغ با پاهایی داراز و قوی .

معنی کلمه زاغچه در فرهنگ عمید

پرنده ای از خانوادۀ کلاغ با پاها و منقار زرد که کمی از زاغ کوچک تر است.

معنی کلمه زاغچه در فرهنگ فارسی

نوعی اززاغ که نوک منقارزردوپاهای زرددارد
( اسم ) پرندهایست از راسته سبکبالان جزو دسته دراز منقاران از خانواده کلاغها جثهاش از کلاغ کوچکتر و تقریبا به اندازه کبوتر است ولی پاهایش درازتر و قویتر از کبوتر و قرمز رنگ است و نوکش نیز طویلتر و قویتر از کبوتر و سرخ رنگ است زاغج زاغچ زاغچه .
نوعی از کلاغ کوچک است نوعی از غراب است و از غراب الزرع کوچکتر و منقار و پای آن سرخ است

جملاتی از کاربرد کلمه زاغچه

نارونی بود به هندوستان زاغچه‌ای داشت در آن آشیان
زاغچه گردید گرفتارشان خواست شود پیرو رفتارشان
زاغچه کس ننشستم به بام باد به گوشم نرسانده پیام
شد رف و درگاه و طاق و طاقچه پر دف و سرنا و زاغ و زاغچه‌