معنی کلمه زاغر در لغت نامه دهخدا
از اکنون تا پسین روزی ز گیتی
بر آن خاک ار فرود آید کبوتر
ز بس آغار خون گر دانه چیند
طبرخون رویدش از حلق و زاغر.ازرقی.رجوع به ژاغر شود.
زاغر. [ غ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تفرش بخش طرخوران شهرستان اراک. در 3000گزی شمال باختری طرخوران. منطقه آن کوهستانی و سردسیر و زبان اهالی آن فارسی و آب آن از قنات. دارای محصول غلات ، میوجات و قلمستان است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).