معنی کلمه زاغ پا در لغت نامه دهخدا زاغ پا. ( اِ مرکب ) زاغ پای. کنایه از طعنه و سرزنش باشد. ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ). و با لفظ زدن مستعمل میشود. ( آنندراج ). طعنه. ملامت. سرزنش. طنز : زاغ زبانی که ز فر همای کبک روان رابزند زاغ پای.امیرخسرو ( از آنندراج ).کبک خرامنده بصحن سرای کبک روان را بزده زاغ پای.امیرخسرو ( از آنندراج ).
معنی کلمه زاغ پا در فرهنگ عمید طعنه، سرزنش، ملامت: کبک خرامنده به صحن سرای / کبک روان را بزده زاغ پای (امیرخسرو: لغت نامه: زاغ پا ).
جملاتی از کاربرد کلمه زاغ پا صحن هر باغی نگر لشکر گه جمهور زاغ پای هر زاغی نگر مسمار زرق آبگیر به هنگام رفتار بالای تو تگ کبک را زاغ پا می زند ز عالم زاغ پا بیرون نهاده خروس از صبحدم در شک فتاده جز خاک تیره نیست بنای جهان رنگ طاووس سوده است به منقار زاغ پا