زابرا
معنی کلمه زابرا در ویکی واژه
گرفتار، دچار دردسر، درمانده.
آواره.
سرگردان، معطل.
جملاتی از کاربرد کلمه زابرا
به بر و احسان زابرار برتری دارد ببرگ و بار بدانسان که طوبی از اشجار
چو دل ربودی ازابرام من ملول مشو که درمعامله درویش سخت کوش بود
هر زمانم از تو چیزی آرزوست ای شکر چونی زابرام مگس
بویژه یزد کز الطاف یزدان گشت چون باوی بسان کعبه زابراهیمی از خیلش معظم شد
آدمی تلخ عیش از ظالمان ترش روی همچو شیرینی زابرام مگس آسوده نیست