ریدمان. [ دِ ] ( اِمص ) ریدن. تغوط. - ریدمان کردن ؛ در زبان بی ادب عامیانه ، شکم راندن. ( یادداشت مؤلف ). - || کاری را خراب و نابسامان کردن.
معنی کلمه ریدمان در فرهنگ معین
(دِ ) (اِمص . ) ۱ - ریدن . ۲ - مدفوع . ۳ - (عا. ) انجام کاری یا گفتن چیزی از روی ناشی گری که باعث خرابی شود.
معنی کلمه ریدمان در ویکی واژه
ریدن. مدفوع انجام کاری یا گفتن چیزی از روی ناشی گری که باعث خرابی شود.
جملاتی از کاربرد کلمه ریدمان
گرکسی فسوهای دهد سر شب ریدمانی شود سپیدهدمان
یک پاسخ برای این معادلات، یک هندسهٔ مخصوص برای فضازمان را توصیف میکند. برای مثال، متریک شوارتزشیلد هندسه اطراف یک جرم کروی و غیرچرخان مانند یک ستاره یا سیاهچاله را توصیف میکند، و متریک کر توصیفکنندهٔ یک سیاهچالهٔ چرخان است. پاسخهای دیگری هم وجود دارند، که برای مثال میتوانند امواج گرانشی را توصیف کنند یا همانند متریک فریدمان-لومتر-رابرتسون-واکر توصیفگر جهانِ در حالِ انبساط باشند. سادهترین جواب، فضای غیرخمیدهٔ مینکوفسکی است، فضازمانی که نسبیت خاص توصیف میکند.