ریخن

معنی کلمه ریخن در لغت نامه دهخدا

ریخن. [ خ ِ ] ( ص نسبی ) ریخو. ریغو. مبتلا به اسهال که ماسکه اش بشده است. آلوده به گوه. آنکه سرگین گشاده یعنی آبدار بسیار می ریزد. ( یادداشت مؤلف ). آدم و حیوانی که شکمش روان بود و اسهال داشته باشد و نتواند خودداری کند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). آنکه بسیار سرگین میزد. ( لغت فرس اسدی ). آنچه به ریخ بیالاید. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). آنکه اسهال دارد و آلوده کاری کند ( از انسان یا حیوان ). ( فرهنگ فارسی معین ). شکم نرم شده. ( صحاح الفرس ) :
یکی آلوده ای باشد که گاوان را بیالاید
چو از گاوان یکی باشدکه گاوان را کند ریخن.رودکی ( از آنندراج ).چو گاو ریخن آلوده طبع او از شعر
همی تراشد آلایش از سرین به سرو.سوزنی.

معنی کلمه ریخن در فرهنگ معین

(خِ ) (ص نسب . ) کسی که اسهال دارد.

معنی کلمه ریخن در فرهنگ عمید

انسان یا حیوانی که اسهال و شکم روش داشته باشد و خود یا دیگری را آلوده سازد، ریخ آلوده، ریخو، ریغو: یکی آلوده ای باشد که شهری را بیالاید / چو از گاوان یکی باشد که گاوان را کند ریخن (رودکی: ۵۲۶ ).

معنی کلمه ریخن در فرهنگ فارسی

ریخ آلوده، انسان یاحیوان اسهال شده، ریخو، ریغو
( صفت ) آنکه اسهال دارد و آلوده کاری کند ( انسان یا حیوان ) .
ریخو . ریغو . مبتلا به اسهال که ما سکه اش بشده است .

جملاتی از کاربرد کلمه ریخن

آرتو در سینما نیز فعالیت محدودی داشت. از فعالیت‌های شاخص او می‌توان به بازی در فیلم های ناپلئون، صدف و کشیش، مصائب ژان دارک و همچنین مشارکت در نگارش فیلمنامه فیلم صدف و کشیش اشاره کرد. تاریخنگاران هنری، صدف و کشیش را به عنوان اولین فیلم سورئالیستی به شمار می آورند. این تنها فیلمنامه آرتو بود که ساخته شد و دیگر فیلمنامه های او مورد توجه قرار نگرفتند.
یوشوکیج یکی از پرکارترین تاریخنگاران ریاضیات بود و چیزی بیش از سیصد مقاله علمی و چند کتاب نوشته است. این تاریخ‌شناس دربارهٔ کتاب مفتاح الحساب غیاث‌الدین جمشید کاشانی ریاضی‌دان بزرگ ایرانی، در کتاب «تاریخ ریاضیات در سده‌های میانه» خود سخن گفته‌است.
قرین مه دو مریخند و آن دو چشمت ای دلکش بدان هاروت و ماروتت لجوجان را به بابل کش
کشت زعفران در استان کرمانشاه سابقه‌ای چند هزار ساله دارد و منشأ‌ اولیۀ این گیاه، دامنه‌های زاگرس، به‌ویژه کوهستان الوند در ایالت ماد دانسته شده و نخستین زعفران‌زارهای جهان در این ناحیه ایجاد شده و این گیاه از رستنی‌های بومی منطقۀ زاگرس در نواحی همدان و کرمانشاه به شمار می‌آید. در تاریخنامۀ طبری که توسط بلعمی به فارسی ترجمه شده و با نام تاریخ بلعمی نیز شناخته می‌شود،‌ نوشته‌شده که در دورۀ پیش از اسلام مردم عرب زعفران مصرفی خود را که آن را با آب آمیخته و به عنوان عطر بر لباس و تن خویش و نیز به مجسمۀ خدایان خود می‌مالیده‌اند، از نواحی کرمانشاه و همدان تأمین می‌کرده‌اند.
کسروی روح تاریخنگار راستگو را داراست. او در جزئیات دقیق و در ارائه شفاف است
یک تاریخنگار هنری به نام کارولا هیکس ، بتازگی وی را در زمره یکی از راویان و بافندگان فرشینه بایو قرار داده است.
ابو علی محمد به فرمان منصور بن نوح به ترجمهٔ کتاب بزرگ تاریخ طبری پرداخت. وی برای این کار از چند تن از دانشمندان ماوراءالنهر یاری گرفت. این کتاب امروزه در دسترس است و به نام تاریخ بلعمی یا تاریخنامهٔ طبری مشهور است.
گاه دامن گلشن است و گه گریبان گلستان دیده دلگیرست ازین اشک پریشان ریخن
کتاب المصابیح من اخبار المصطفی و المرتضی و الائمه من ولدهمادر سیرهٔ پیامبر اسلام و ائمهٔ شیعه از آثار حسنی است که با آن تحولی در تاریخنگاری زیدی به وجود آورد. قصد او در این کتاب اثبات نبوت پیامبر اسلام، امامت علی بن ابی طالب و نقل وقایع بعدی است.
راس بر خون حسینش جلوه‌گر اندر نظر خاک و خاکستر به هر جا ریخنتد او را بسر
سوئتونیوس، تاریخنگار رومی، در زندگی قیصرها نوشته است، آوگوستوس از شتاب‌زدگی سرداران بیزار بود، به همین دلیل «آرام بشتاب» شعار مورد علاقه‌اش بود.
یکی آلوده‌ای باشد، که شهری را ببالاید چو از گاوان یکی باشد، که گاوان را کند ریخن
در خصوص اصل و نسبش، نیز گزارش‌های متناقضی عنوان شده‌اند. ابن شادی در مجمل التواریخ و القصص، به نقل از مأخذی قدیمی‌تر، مدعی‌است که ابولؤلؤ از مردمان فین کاشان بوده‌است. ابن سعد در طبقات، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخش به نهاوندی بودن او تصریح کرده‌اند. دیدگاه دیگری را نیز بلعمی در تاریخنامه طبری گزارش می‌کند که بر اساس آن، ابولؤلؤ، حبشی بوده‌است. در گزارش دیگری در مجمل التواریخ، او از اهالی دهی به نام شهرآبادجرد در همدان گزارش شده‌است.