روی دیدن

معنی کلمه روی دیدن در لغت نامه دهخدا

روی دیدن. [ دی دَ ] ( مص مرکب ) صلاح دیدن. مصلحت دیدن. مناسب دانستن. ممکن دیدن. ( از یادداشت مؤلف ) :
مرا گفت بشتاب با او بگوی
که گر زانکه گفتم ندیدی تو روی.فردوسی.بگویش که از من تو چیزی مجوی
که فرزانگان آن نبینند روی.فردوسی.چنان روی دیدند یکسر سپاه
که آیند با هدیه نزدیک شاه.فردوسی.جز زنهار و اعتذار و استغفار روی ندید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 72 ). هیچ روی ندیدند جز آنکه قاضی ممالک رکن الدین علی بن ابراهیم ، المغیثی را... ( تاریخ جهانگشای جوینی ). || جانبداری کردن. ( فرهنگ رشیدی ). طرفداری و جانبداری کردن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه روی دیدن در فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) روا داشتن ، صواب دانستن .

معنی کلمه روی دیدن در ویکی واژه

روا داشتن، صواب دانستن.

جملاتی از کاربرد کلمه روی دیدن

جرمی که رفته ز اهل نظر چیست خود بگو چشم نظاره روشن و این روی دیدنی
نبود او عاشقش از روی دیدن ولیکن عاشقش بود از شنیدن
اساس خسروی دیدند تجار ز خود کردند اسبان را سبکبار
گر ندارم روی دیدن روی او را ز احتشام میتوان دیدن خیالش را دریغا نیست خواب
که گر دستم نداد آن روی دیدن توانم بوی او باری شنیدن
نقلست که شیخ وقتی به نیشابور آمد اصحاب بوعثمان راگفت: که شما را بچه فرمایند گفت: به طاعت دایم و تقصیر دروی دیدن شیخ گفت: این گبرگی محض است که شما را می‌فرمایند چرا رغبت نفرمایند به دیدار آفریننده و دانندهٔ آن.