معنی کلمه روشندان در لغت نامه دهخدا
طالع از طاقهای روشندانت
ماه و مریخ و زهره و کیوان.مولانا مظهر ( از آنندراج ).|| بمعنی روشنی دان هم هست که چراغدان باشد. ( برهان قاطع ). چراغدان. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). روشنی دان. ( فرهنگ فارسی معین ). جایی که در آن چراغ بگذارند. ( فرهنگ فارسی معین ). چراغ و روزنه سقف. ( ناظم الاطباء ). || تابدان. ( فرهنگ فارسی معین ).