روزبین
معنی کلمه روزبین در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه روزبین
به روزبینوایی هیچکس ما را نمیپرسد مگر داغت که دستی بر دل این بیکسان دارد
خطر امسال از این مرگ های بی هنگام و کارهای نافرجام رنج فرسود تیماری های جانکاه آمدی و بار اندیش بارهای نادلخواه، خسته مشو و دل شکسته مزی. فرزندی اسمعیل که امروز شما را پدر است و پیدا و پنهان زن و مرد بارکش و بی درد را روزبین و کارنگر. از کارگزاری ها و بردباری های تو کما بیش آگاهی یافت، و نزد یاران و پیش من بر گوهر دانائی تو و خرسندی خویش گواهی داد. بارها نوشت خطر را ستایش سرائی و دلجوئی باید سزاوار اسب و شال است و شایسته پر و بال. در کارش نظری خوشتر از این باید کرد و بدین رود خجسته که نرم و درشت نیازموده و تلخ و شیرین نچشیده بی پایمرد و دستیار، کار پیران دانا کند و بار جوانان توانا کشد. بار خدا را سپاس ها سزد، در اندیشه نواختی شایان و در خور و فزایشی روشن و پیدا باش، در طهران تفنگی به هزار کوشش و جویائی و جوشش و پویائی جست و بر هنجاری که زی و آئین ماست، ساز و برگی برآن آراست.
همرهی طالع فیروزبین دولت جان پرور نوروز بین