رهبانیت. [ رُ نی ی َ ] ( ع اِمص ) زهد ترسایان که بازداشتن نفس باشد از حظوظ و لذات چنانکه نکاح نکنند و غذای لذیذ و خوب نخورند بلکه گاه برای رفع شهوت آلت تناسل را می برند. ( از غیاث اللغات )( ناظم الاطباء ). ورزیدن راهبی. ( السامی فی الاسامی ). زاهدی ورزیدن. راهبی ورزیدن. رجوع به رهبانیة شود. رهبانیة. [ رُ نی ی َ ] ( ع اِمص ) رهبانیت. طریقه راهب. گوشه نشینی. ( یادداشت مؤلف ). و آن عبارت است از برآوردن تخمها جهت دفع شهوت و نخوردن گوشت و پوشیدن پلاس و لباسهای خشن و رو پنهان کردن از مردم و گوشه نشینی و خود را در زنجیر بستن و ترک دنیا و همه لذایذ آن کردن. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). طریقه رهبان ، و در حدیث است : «لا رهبانیة فی الاسلام ». ( از اقرب الموارد ). مصدر است. و لا رهبانیة فی الاسلام ، هی کالاختصاء و اعتناق السلاسل و لبس المسوح ؛ یعنی بیضه برآوردن و در زنجیر گردن داشتن و پلاس پوشیدن. ( از منتهی الارب ). زاهدی. ( دهار ). زاهدی ورزیدن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 14 ) : و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفة و رحمة و رهبانیةً ابتدعوها ماکتبناها علیهم الا ابتغاءَ رضوان اﷲ. ( قرآن 27/57 )؛و گردانیدیم در دلهای کسانی که پیروی کردند او را مهربانی و رحمتی و رهبانیتی که اختراع کردند آن را ننوشتیم آن را بر آنها مگر بجهت خواستن خشنودی خدا. ( از تفسیر ابوالفتوح ج 9 ص 335 ). رجوع به سفینةالبحار ج 1 ص 540 و 541 شود. || ترسکاری. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) || جهاد در راه خدا: فقال [رسول اﷲ ( ص ) ] له یا عثمان ان اﷲ تبارک و تعالی یکتب علینا الرهبانیة انما رهبانیة امتی الجهاد فی سبیل اﷲ. ( از سفینةالبحار ج 1 ص 540 ). در حدیث است : «علیکم بالجهاد فانه رهبانیة امتی ». ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه رهبانیت در فرهنگ معین
(رَیا رُ یَّ ) [ ع . رهبانیة ] (اِمص . ) طریقة راهبان ، گوشه نشینی و ترک دنیا.
معنی کلمه رهبانیت در فرهنگ عمید
گوشه نشینی، ترک دنیا، و چشم پوشی از لذت های آن برای تقرب به خدا، مخصوصاً در مسیحیت.
معنی کلمه رهبانیت در فرهنگ فارسی
طریقه رهبان، گوشه نشینی وترک دنیاوچشم پوشی ( مصدر ) طریقه راهبان ( راهب ) ترک دنیا و اعراض از آن . زهد ترسایان که باز داشتن نفس باشد از حظوظ و لذات چنانکه نکاح کنند و غذای لذیذ و خوب نخورند بلکه گاه برای رفع شهوت آلت تناسل را می برند .
معنی کلمه رهبانیت در دانشنامه عمومی
رُهبانیت، دیرنشینی، یا ترک دنیا، شیوه ای است که برخی از معتقدان به بعضی مذاهب در زندگی در پیش می گیرند و معمولاً شامل دوری از بیشتر جنبه های مادی زندگی و توجه بسیار به عبادت است. کسانی که به رهبانیت می پردازند راهب ( مرد ) یا راهبه ( زن ) نامیده می شوند. رُهبانیت یکی از انواع جمع عربی از واژه عربی «راهب» است. خود واژه راهب از ریشه «رهب» عربی به معنای ترس آمده و به کسی گفته می شود که از خدا می ترسد و به عبادت او می پردازد. معادل فارسی آن نیز «ترسا» بوده است که بعدها گسترش یافته است و به عموم مسیحیان گفته می شده است. راهبان معمولاً عضو فرقه ای هستند و از این نظر با گوشه گیران و عابدان منفرد فرق دارند. فرقه های رهبانیت گاه در صومعه یا مدرسه های دینی زندگی می کنند و کم تر در اجتماعات ظاهر می شوند. اگر چه در مذاهب مختلف سنت های رهبانیت وجود داشته و دارد، اما راهبان بودایی و مسیحی شناخته شده تر هستند. در اسلام رهبانیت ( از جمله به استناد حدیث «لا رهبانیة فی الاسلام»، منسوب به پبامبر اسلام ) نهی شده است اما برخی از فرقه های اسلامی آیین ها و شیوهٔ زندگی راهبانه دارند. سن بندیکت آن چه را که به اعتقاد او زندگی راهبانه می بایست باشد و راهبان چگونه باید رفتار کنند در نظامنامهٔ خود توصیف کرد. در این جا به برخی از این بایستگی های زندگی راهبانه را شرح می داده می شود. ۳۳ آیا راهبان حق دارند چیزی ازان خود را داشته باشند؟ نه مطلقاً نه بدون دستور، مدیر صومعه نباید چیزی در صومعه رد و بدل شود نه یک کتاب نه حتی یک میز تحریر همه چیز باید به صورت عموم در صومعه در اختیار قرار بگیرد. اگر معلوم شود که کسی به این کار پلی دل خوش کرده باید مجازات شود . . . ۴۸ سن بندیکت در بابا فعلیت بدنی گفته: تنبلی دشمن روح است و از این رو راهبان باید به کار بدنی مشغول شوند و . . . ۵۴ آیا یک راهب اجازهٔ دریافت یک نامه و امثال آن را دارد؟ یک راهب به هیچ عنوان حق ندارد بدون اجازهٔ مدیر صومعه از هر کسی از جمله خویشان و خانواده نامه هدیه و امثال آن را دریافت کند. ۵۳ سن بندیکت در باب پذیرش مهمان گفته: همهٔ مهمانان را باید چنان پذیرفت که انگار حضرت مسیح هستند . . . اما پیش از همه به خادمان ایمان و. . .
معنی کلمه رهبانیت در دانشنامه آزاد فارسی
رُهبانیّت (در لغت به معنای خشیت و ترس) تارک دنیایی. در مسیحیت، التزام مذهبی به رعایت سلوک زندگی در فقر و عفاف و طاعت که پیش از مسیحیت در دین یهود (مثلاً در میان آسینیان) و دین بودا و دیگر ادیان معمول بود. نخستین زاهدان مسیحی به تنهایی در بیابان سر می کردند. اولین دیر مسیحی را پاخومیوس قدیس در مصر بنیاد نهاد (۳۴۶ م). بسیاری از فرقه های رهبانی به نیازمندان کمک می کنند، مراکز درمانی تأسیس می کنند، بی سوادان را خواندن و نوشتن می آموزند. رهبانیت اغلب به معنای کناره گیری و ترک دنیا دانسته می شود. قرآن این عمل را بدعت نصارا می داند و می فرماید که ما چنین چیزی بر آنان واجب نکردیم، آنان خود در طلب خشنودی خداوند آن را در پیش گرفتند اما بعد، آن را آن گونه که باید به جا نیاوردند (حدید، ۲۷).در اسلام مسلمانان از رهبانیت و تارک دنیایی منع شده اند. در روایتی از پیامبر (ص) آمده است که رهبانیت امت من، جهاد در راه خداست. در قرآن از راهبان مسیحی تعریف شده (مائده، ۸۲). دو جا نیز از آن انتقاد شده است (توبه، ۳۱؛ ۳۴). صوفیان معتقدند تصوف در اسلام همچون رهبانیت در مسیحیت، برای تحصیل رضایت حق بنیان نهاده شده است. عارفان مسلمان، راهبان مسیحی را ارج می گذارند.
معنی کلمه رهبانیت در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به شیوه زندگی راهبان مسیحی که لذت های دنیوی مانند ازدواج کردن و...را ترک می کنند رَهبانیت می گویند.از آن به مناسبت در باب صلات و نکاح سخن گفته اند. واژه «رهبانیت» از «رهبه» به فتح راء به معنای ترس گرفته شده و به شیوه راهبان مسیحی اطلاق میشود. معنای راهب راهب به کسی گویند که دنیا و لذتهای آن، از جمله ازدواج، خوردن گوشت و استفاده از بوی خوش را ترک کرده و از مردم و جامعه کناره گرفته و در عبادتگاه (دیر و صومعه) به عبادت خدا پرداخته و به ریاضت های دشواری همچون انداختن زنجیر به گردن خود تن داده است. رهبانیت در امت های پیشین و اسلام رهبانیت به شیوه یاد شده در میان امتهای پشین سنت بوده که اسلام آن را منسوخ کرده و مکروه دانسته است. از این رو اسلام به ازدواج و استعمال بوی خوش ترغیب کرده و ترک آن را مذموم شمرده است. چنان که ترک خوردن گوشت بیش از چهل روز نیز مذموم و مکروه است. رسول گرامی صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: در اسلام، رهبانیت نیست و فرمود: بر شما باد به جهادکه رهبانیت امت من است. [ویکی شیعه] رَهبانیت، ترک دنیا و لذت های آن از جمله ازدواج و خوردن گوشت، و همچنین کناره گرفتن از مردم و جامعه، و عبادت در دیر و صومعه که بر خلاف زهد، در اسلام نهی شده است. حضرت محمد(ص) ضمن منع رهبانیت، مسلمانان را به جهاد دعوت کرده و آن را رهبانیت امت خود خوانده است. در روایتی از پیامبر اسلام(ص)، شکست چندباره مؤمنان مسیحی از ظالمان، منشأ پیدایش رهبانیت دانسته شده است. بنابر منابع تاریخی، رهبانیت، در قرن سوم میلادی در میان مسیحیان ظهور کرده است. برخی محققان معتقدند رهبانیت مسیحی، یکی از منابع تصوف در اسلام بوده است. رهبانیت، یعنی ترک لذت های دنیوی مانند ازدواج و خوردن گوشت و نیز کناره گرفتن از مردم و جامعه، و عبادت در دیر و صومعه، یکی از موارد نهی شده در اسلام است. رهبانیت به معنای جدایی و کناره گیری از جامعه، در مقابل زهد به معنای رهایی از مادیات دانسته شده است. محققان، نتیجه زهد اسلامی را زندگی بهتر در اجتماع دانسته اند، نه ترک زندگی در اجتماع. نهی پیامبر(ص) از انزوای عثمان بن مظعون، پس از درگذشت فرزندش، نشانه ای واضح از ناروا بودن کناره گیری از جامعه دانسته شده است. [ویکی اهل البیت] رهبانیت، بریدن از مردم و روآوردن به عبادت است که ابتدا در آیین مسیحیت رواج یافت. خداوند در قرآن کریم در مورد رهبانیتی که در میان مسیحیان رایج شد، می فرماید: «وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»؛ (سوره حدید/27) و ترک دنیایی که از پیش خود درآوردند، ما آن را بر ایشان مقرر نکردیم مگر برای آن که کسب خشنودی خدا کنند، با این حال آن را چنان که حق رعایت آن بود منظور نداشتند. پس پاداش کسانی از ایشان را که ایمان آورده بودند بدان ها دادیم و بسیاری از آنان دست خوش انحرافند. پس مسیحیان علاوه بر این که رهبانیت را بدعت کردند، حدود آن را رعایت ننمودند و به نام زهد و رهبانیت، دیرها را مرکز انواع فساد نمودند و ناهنجاری هایی را در آئین مسیح به وجود آوردند. بنابراین اگرچه رهبانیت در آغاز چهره معتدل و ملایمی داشت، اما بعداً به انحراف گرائید و موجب بسیاری از مفاسد شد. رهبانیت از تعالیم عیسی مسیح نبود اما از این آیه بدست می آید که خداوند این عمل را برای مسیحیان امضاء کرده است به شرط آن که رهبانیت را برای رضای خدا به جا می آوردند و در آن دچار افراط و تفریط نمی شدند. «رهبانیت» که از ماده «رهبه» به معنی ترس از خدا گرفته شده است و در آغاز مصداقی از زهد و بی اعتنایی نسبت به دنیا بود؛ همانند بسیاری از مراسم و سنت های حسنه ای که در میان مردم رائج است و کسی نیز روی آن به عنوان تشریع و دستور خاص شرع تکیه نمی کند، رهبانیت نیز در ابتدا عملی زشت و همراه با گناه نبود. بنابراین ضرورتی ندارد که بدعت گذاری و ایجاد روشی نوپدید، عیناً در رسالتی نوشته و نام برده شده باشد تا مشروع محسوب شود بلکه کافی است که باارزش ها و اصول و قواعد کلی موجود در آن رسالت سازگار باشد. از این دیدگاه رهبانیت نیکوست در صورتی که به امور زیرین منجر نشود: و آنچه کار را بدین جا بکشاند که در واقع تهی کردن رهبانیت از مضامین راستین آن یعنی حقایق زیرین است: از جمله بدعت های مسیحیان در زمینه رهبانیت، «تحریم ازدواج» برای مردان و زنان تارک دنیا و دیگر «انزوای اجتماعی» و عدم توجه به وظائف انسان در اجتماع و انتخاب صومعه ها و دیرهای دورافتاده برای عبادت و زندگی در محیطی دور از اجتماع بود. [ویکی فقه] رهبانیت (فقه). به شیوه زندگی راهبان مسیحی که لذت های دنیوی مانند ازدواج کردن و...را ترک می کنند رَهبانیت می گویند.از آن به مناسبت در باب صلات و نکاح سخن گفته اند. واژه «رهبانیت» از «رهبه» به فتح راء به معناى ترس گرفته شده و به شیوه راهبان مسیحی اطلاق مىشود. مجمع البحرین ج۲، ص۷۵واژه «رهب» راهب به کسى گویند که دنیا و لذتهاى آن، از جمله ازدواج، خوردن گوشت و استفاده از بوی خوش را ترک کرده و از مردم و جامعه کناره گرفته و در عبادتگاه (دیر و صومعه) به عبادت خدا پرداخته و به ریاضت هاى دشوارى همچون انداختن زنجیر به گردن خود تن داده است. الوافى ج۷، ص۴۹۹ رهبانیت به شیوه یاد شده در میان امتهای پشین سنت بوده که اسلام آن را منسوخ کرده و مکروه دانسته است. الحدائق الناضرة ج۲۳، ص۱۱-۱۴. ...
معنی کلمه رهبانیت در ویکی واژه
طریقة راهبان، گوشه نشینی و ترک دنیا.
جملاتی از کاربرد کلمه رهبانیت
ادرد دوستی نزدیکی با دانستن، راهب بزرگ گلاستنبری (و بعدتر اسقف کانتربری) داشت و از احیای رهبانیتگرایی حمایت مینمود.
پس رسول خدا مردمان را جمع کرد، و ایشان را خطبه خواند و گفت: «ما بال اقوام حرموا النساء و الطعام و الطیب و النوم و شهوات الدنیا؟ اما انی لست آمرکم ان تکونوا قسیسین و رهبانا، فانه لیس فی دینی ترک اللحم و النساء و لا اتخاذ الصوامع، و ان سیاحة امتی الصوم و رهبانیتهم الجهاد.
اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. مسلمانان میتوانند مستقیماً دعا کنند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است. اسلام پس از ظهور به سرعت دینی فراگیر شد و مردم را با دعوت و جزیه به مسلمان شدن تشویق کرد. محدودیتهای دینی برای اقلیتهای دینی در جوامع اسلامی بسیار دیده میشود.
و نیز این طایفه گویند که سبب انکار منکران ما را، اولاً آنکه همیشه به مضمون حدیث: اِنَّ اللّهَ إذا أَحَبَّ قَوْماً ابْتَلاهُمْو به مدلول البَلاءُ لِلوَلاءِ کاللَّهَبِ لِلذَّهَبِ دوستان خدا در بلا و خواری بودهاند و اهل صلاح و سداد را اهل بغی و فساد انکار نمودهاند. و ثانیاً بعضی از علماء سوء به سبب اغراض نفسانی یا اشتباه امر ما را بر نظر خلق خوار نموده، زیرا که از زمان حضرت رسول مدتها گذشته و نفوس به زخارف دنیویه مایل گشته، و طریق قناعت و عزلت و ریاضت از میان خلق برافتاده و علماء سوء به سبب حب دنیا، طریق تصفیهٔ نفس و قناعت و عزلت را به طریقهٔ رهبانیت ممنوعه در اسلام شهرت داده چرا که اگر ایشان دنیا و زخارف آن را مذمت و ترک دنیاو قناعت را مدحت کردندی، این صفات یافته نمیشود مگر درما، و ایشان از لذات نفسانیه محروم میماندند. لاجرم بدین جهات ما در میان خلق خوار و بی اعتبار شدیم. غرض، آنچه نیز از رسالات علمای امامیه مانند جناب سید مرتضی و مولانا احمد اردبیلی و علامهٔ حلی و محدّث مجلسی و غیرهم معلوم میشود ایشان هم نفی همه راننموده، بلکه بعضی قید کردهاند که صوفیّهٔ اهل سنت مذموماند و بعضی، اهل حلول واتحاد، از این قبیل را انکار کردهاند و طایفهٔ حقه رادر این جزو زمان، عارف گویند و بسیاری از متأخّرین هم، همین طریقه را داشتهاند، مانند این طاووس و سید رضی و شیخ میثم بَحرانی و خواجه نصیر طوسی و ابن فهد حلی و صاحب مجلی، ابن جمهور و شیخ محمد مکی و شهید اول و شهید ثانی وسید حیدر آملی و میرفندرسکی و میرداماد وشیخ بهائی و محقق مجلسی و ملا محسن کاشی و ملا محمد باقر خراسانی و سید حیدر تونی و میر عبداللّه شوشتری و ملاصدرای شیرازی و ملامحراب گیلانی و میر محمد علی میر مظفر کاشی و حاجی محمد حسین اصفهانی و مولانا محمد جعفر همدانی و غیرهم و از اصحاب و تابعین مانند سلمان فارسی و رشید هجری و اویس قرنی و میثم و مفضل ابن عمر جعفی و معروف کرخی و جابربن یزید و شیخ بایزید بسطامی و غیرهم- رَحْمةُ اللّهِ عَلَیهم اَجْمَعِین.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ این آیت در شأن عثمان بن مظعون آمد که رهبانیت بر دست گرفته بود و در سرای خود سرب ساخته بود، و در آن میبود. بروز چیزی نمیخورد، و بشب خواب نمیکرد، و گوشت نمیخورد، و با اهل خود نمیبود، و این عثمان بن مظعون الجمحی از مهینان و بهینان صحابه بود. رسول خدا وی را برادر خواند، و چون از دنیا بیرون شد، مصطفی (ص) بخانه وی شد، وی را مرده دید، او را بوسه داد. چون عثمان این رهبانیت بر دست گرفت، قومی از صحابه را از وی آرزوی آمد، و بوی پیوستند در خانه وی، و در موافقت سیرت وی. ابو بکر صدّیق از ایشان بود و عمر و علی و عبد اللَّه بن مسعود و المقداد بن الاسود الکندی و سالم مولی ابی حذیفة بن عتبه و سلمان الفارسی و ابو ذر و عمار، این جماعت در خانه وی در آن سرب میبودند، بروز روزه میداشتند، و بشب قیام میکردند، و بر جامه خواب نمیخفتیدند، و گوشت و چربش نمیخوردند، و گرد زنان نمیگشتند، و بوی خوش بکار نمیداشتند، و پلاس میپوشیدند، و یکبارگی از دنیا و لذّات دنیا اعراض کردند، و همّت کردند که در زمین سیّاحی کنند، و رهبانیت بر دست گیرند، و تنهای خود را خصی گردانند.
دوم آن که انتظار دیگر نماز همی کند که در خبر است که منتظر نماز در نماز است. سیم آن که نیت کند که بدین چشم و گوش و زبان و دست و پای از حرکات بازدارد و این نوعی از روزه است. که در خبر است که نشستن در مسجد رهبانیت امت من است. چهارم آن که شغلها از خویشتن دور کند تا همگی خود به حق تعالی دهد و به فکر و ذکر مناجات مشغول شود. پنجم آن که از مخالطت و شر مردمان سلامت یابد.
رهبانیت نجسته اگر دل به زلف او دایم اسیر سلسله ترسا صفت چراست
چون حمارست آنک نانش امنیتست صحبت او عین رهبانیتست
کرملی تا پایان عمر در پوشش رهبانیت بود تا اینکه در ۷ ژانویه ۱۹۴۷، در بغداد درگذشت. کتابخانهٔ شخصی او به دیر پدران کرملیها تفویض شد.
و گفت: وقتی شنودم که در روم راهبی هفتاد سال است تا در دیریست به حکم رهبانیت نشسته گفتم ای عجب شرط رهبانیت چهل سالست قصد او کردم چون نزدیک او رسیدم دریچه باز کردو گفت: یا ابراهیم بچه آمدهٔ که اینجا من ننشستهام برهبانی که من سگی دارم که در خلق میافتد اکنون در اینجا نشستهام و سگبانی میکنم و شر از خلق باز میدارم والا من نه آنم که تو پنداشتهای چون این سخن بشنیدم گفتم الهی قادری که در عین ضلالت بندهٔ را طریق صواب دهی مرا گفت: ای ابراهیم چند مردمان را طلبی برو و خود را طلب و چون یافتی پاسبان خود باش که هر روز این هوا سیصد وشصت گونه لباس الهیت درپوشد و بنده را به ضلالت دعوت کند.
راهبصفت همی به کلیسای چهر دوست رهبانیت به عادت ترسا نهادهای
و اصل حقیقت وی آن است که آدمی را چنان آفریده اند که به کمال سعادت خویش نرسد تا اختیار خویش در باقی نکند، چنان که در عنوان مسلمانی پیدا کردیم و متابعت هوا سبب هلاک وی است و تا به اختیار خویش باشد و آنچه کند نه به دستوری شرع کند، در متابعت هوا بود و معاملت وی بنده وار نبود و سعادت وی در بندگی است و بدین سبب بود که در ملتهای گذشته به رهبانیت و سیاحت فرمودند هر امتی را تا عباد ایشان از میان خلق بیرون شدندی و یا بر سر کوهی شدندی و همه عمر مجاهدت و ریاضت کردندی پس از رسول ما (ص) پرسیدند که چرا سیاحت و رهبانیت نیست در دین ما؟ گفت، «ما را جهاد و حج فرموده اند بدل آن» پس حق، سبحانه و تعالی، این امت را حج فرمود بدل رهبانیت که در وی هم مقصود مجاهدت حاصل است و هم عبرتهای دیگر در وی ظاهر است که حق تعالی کعبه را شریف کرد و به خود اضافت کرد و بر مثال حضرت ملوک بنهاد و از جانب وی حرم وی ساخت و صید و درختان را حرام کرد تعظیم حرمت وی را و عرفات بر مثال میدان درگاه ملوک در پیش حرم نهاد تا آن که از همه جوانب عالم قصد خانه کنند با آن که دانند که وی منزه است از نزول در خانه و در مکان، چون شوق عظیم بود، هرچه به دوست منسوب بودمحبوب و مطلوب بود، پس اهل اسلام در این شوق اهل و مال و وطن خود گذاشتند و خطر بادیه احتمال کردند و بنده وار قصد حضرت کردند و در این عبادت ایشان را کارها فرمودند که هیچ عقل بدان راه نیابد، چون انداختن سنگ و میان صفا و مروه دویدن، برای آن که هر چه عقل بدان راه یابد، نفس بدان انسی باشد که داند که هرچه می کند برای چه می کند چون بدان که در زکوه رفق درویشان است و در نماز تواضع خدای جهان است و در روزه مراغمت و کسر لشکر شیطان است، باشد که طبع وی بر موافقت عقل حرکت کند و کمال بندگی آن بود که بمحض فرمان کار کند که هیچ متقاضی از باطن وی پیدا نیاید.
بیوگرافی که آتاناسیوس اسکندریه از زندگانی آنتونی فراهم آورد به گسترش مفهوم رهبانیت مسیحی، بهویزه ترجمه لاتینش در اروپای غربی کمک نمود.
ابراهیم خواص گوید رضی اللّه عنه که: وقتی شنیدم که اندر روم راهبی هست که هفتاد سال است تا در دیر است به حکم رُهبانیت. گفتم: ای عجب! شرط رهبانیت چهل سال بود. این مرد به چه مشرب هفتاد سال به آن دیر بیارامیده است؟ قصد وی کردم. چون به نزدیک دیر وی رسیدم، دریچه باز کرد و مرا گفت: «یا ابراهیم، دانستم که به چه کار آمدهای. من اینجا نه به راهبی نشستهام اندر این هفتاد سال؛ که من سگی دارم با هوای شوریده. اندر اینجا نشستهام سگوانی میکنم و شر وی از خلق باز میدارم و الا من نه اینم.» چون این سخن از وی بشنیدم، گفتم: «بارخدایا، قادری که اندر عین ضلالت بندهای را طریق صواب دهی و راه راست کرامت کنی.» مرا گفت: «یا ابراهیم، چند مردمان را طلبی؟ برو خود را طلب. چون یافتی پاسبان خود باش؛ که هر روز این هوی سیصد و شصت گونه جامهٔ الهیت پوشد و بنده را به ضلالت دعوت کند.»
ادویگ بعدتر با الفگیفو ازدواج کرد اما کلیسا این ازدواج را غیرشرعی اعلام نمود چون گفته میشد که او دختر مادرخوانده و معشوقهٔ سابق ادویگ، اتلگیوا بود. سرانجام اسقف اعظم اُدو، ادویگ را مجبور نمود تا از الفگیفو جدا شده او را از دربار خود بیرون کند. این جدایی، آتش خشم ادویگ نسبت به دانستن را که در تلاش برای احیای رهبانیتگرایی بود را بیشتر کرد. دانستن در دیری گوشهنشین شد اما سربازان پادشاه صومعهٔ او را غارت کردند. دانستن برای حفظ جان خود از انگلستان گریخت و تا پایان دوران حکومت ادویگ در اروپا ماند.