رقود. [ رُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ راقِد. قوله تعالی : و تحسبهم ایقاظاً و هم رقود. ( قرآن 18/18 ). ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). ج ِ راقد. خفتگان. ( از ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 53 ). خواب کنندگان. ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) : در سگ اصحاب خویی زآن رقود رفته تا جویای رحمان گشته بود.مولوی.همچو آن اصحاب کهف از راه جود می چرم زایقاظ نی بل هم رقود.مولوی.حال یزدان این بود بی خواب هم گفت یزدان هم رقودٌ زین مرم.مولوی.|| خواب. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( یادداشت مؤلف ). رَقد. رجوع به رقد شود. رقود. [ رَ ] ( ع ص ) دائم الرقاد. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رقاد شود. رقود. [ رُ ] ( ع مص ) رَقد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به خواب شدن. ( منتهی الارب ). خواب کردن. ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ). خفتن. ( از ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 53 ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ). رجوع به رقد شود.
[ویکی الکتاب] معنی رُقُودٌ: خواب رفته ها (جمع راقد ) ریشه کلمه: رقد (۲ بار) خوابیدن. «رقد رقداً:نام» (اقرب) راغب رقاد را خواب راحت و کم گفته است . رقود جمع راقد است یعنی آنها را بیدتژار پنداشتی حال آن که راحت خفتگان بودند. راغب میگوید علت اینکه خواب راحت و طویل اصحاب کهف رقاد (خواب راحت و کم) خوانده شده چون نسبت به مرگشان کم بود. مرقد به معنی مضجع و خوابگاه است . ای وای بر ما کی ما را از خوابگاهمان برانگیخت. در این آیه قبور را خوابگاه خوانده است.
معنی کلمه رقود در ویکی واژه
جِ راقد؛ خوابیدگان.
جملاتی از کاربرد کلمه رقود
از جای دو انگشت عدوکش پیداست کاین خلق رقود کهف و بیدار علیست
کی بر سنان تلاوت قران کند سری بیدار ملک کهف توئی دیگران رقود
دده قورقود، کوراوغلو، اصلی و کرم و حیدربابایه سلام جزء ادبیات فاخر آذربایجانی بهشمار میروند.
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ای کائن لا شک فیه و هی الساعة آتیة لا ریب فیها، فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ یعنی الشّیطان و الدّنیا، و فی بعض الآثار: یا بن آدم لا یغرنک طول المهلة فانما یعجل بالاخذ من یخاف الفوت، و قرئ فی الشواذّ: «الغرور» بضمّ الغین و له معنیان: احدهما المصدر و الثانی الجمع تقول غارّ و غرور مثل قاعد و قعود و جالس و جلوس و راقد و رقود و هی الشّیطان و الدّنیا و القرین السوء، قال امیر المؤمنین علی (ع): «الدنیا تضرّ و تغرّ و تمرّ».
قومو اضاق المجال یا ایها النائمون هبوا طال الرقود یا معشرا الراقدین
کتاب دده قورقود نیز نام یکی از قدیمیترین داستانهای اسطورهای ترکهای اغوز است که در حدود قرن شانزده میلادی به صورت مکتوب درآمده است. این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای ایلهای ترکی را نشان میدهد. قدمت داستانها مربوط به قرنهای چهاردهم و پانزدهم میلادی میباشد.
یا رقودا فوق مهد العافیه هل یری دو محنه منکم ینال
حال عارف این بود بیخواب هم گفت ایزد هم رقود زین مرم
چو سرمه ظلمت شبها کشیده ام در چشم بمیل فکرت بیدار ذوالعیون برقود
اولیا اصحاب کهفند ای عنود در قیام و در تقلب هم رقود
سر برآوردند از کهف آن رقود یک به یک بردند پیش شه سجود
زهی بخت حاسدت شب و روز در رقود به میزان خشم او تن دشمنان وقود
کتاب دده قورقود نیز نام یکی از قدیمیترین داستانهای اسطورهای ترکهای اغوز است که در حدود قرن شانزده میلادی به صورت مکتوب درآمدهاست. این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای ایلهای ترکی را نشان میدهد. قدمت داستانها مربوط به قرنهای چهاردهم و پانزدهم میلادی میباشد