رقاصان

معنی کلمه رقاصان در لغت نامه دهخدا

رقاصان. [ رَق ْ قا ] ( اِخ ) دهی از دهستان زیبد بخش جویمند حومه شهرستان گناباد. سکنه آن 157 تن است. آب آن از قنات. محصولات عمده آنجا غلات و ارزن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

جملاتی از کاربرد کلمه رقاصان

همچو رقاصان به رقص از هر کنار پای کوبان سرو و دست افشان چنار
در مراسم جشن و پای کوبی مردم چابهار و خصوصاً مردم آفریقایی‌تبار (سیاهپوستان) در صبح روز اول و دوم حیاط آرامگاه توسط زنان جارو زده می‌شود و مردها با لباس پاکیزه به فراهم کردن بساط جشن می‌پرداختند، و هنگامی که آفتاب طلوع می‌کرد ساز و دهل می‌نواختند. قوالان پاکستانی، رقاصان هندی و خوانندگان سیاه و مهمان‌نوازان بلوچ به هر طریقی در این شادی خدمت می‌کردند و این مراسم به مدت ۱۰ روز در ۳ نوبت صبح، عصر و شامگاه اجرا می‌شد.
از بس بهر عشرتکده بستند رقاصان رده گفتی که سیار آمده خیل ثوابت بر زمین