رقاد

معنی کلمه رقاد در لغت نامه دهخدا

رقاد. [ رُ ] ( ع مص ) به خواب شدن. ( منتهی الارب ). خوابیدن. ( از اقرب الموارد ). در خواب شدن. ( فرهنگ نظام ). مصدر به معنی رَقد. ( ناظم الاطباء ). بخفتن. ( المصادر زوزنی ). خفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). رجوع به رقد شود.
رقاد. [ رُ ] ( ع اِ )خواب. یا رقاد مخصوص است به خواب شب. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). خواب. ( غیاث اللغات ). خواب و خصوصاً خواب در شب. ( ناظم الاطباء ). خواب سبک اول شب. خواب. نوم. رقد. رقود. ( یادداشت مؤلف ). خواب دراز. ( دهار ) ( یادداشت مؤلف ). خواب یا خواب خوش. ( فرهنگ نظام ).

معنی کلمه رقاد در فرهنگ معین

(رُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) غنودن . ۲ - (اِ. ) خواب .

معنی کلمه رقاد در فرهنگ عمید

خواب.

معنی کلمه رقاد در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) خفتن غنودن . ۲ - ( اسم ) خواب .

معنی کلمه رقاد در ویکی واژه

غنودن.
خواب.

جملاتی از کاربرد کلمه رقاد

در پی حادثه پلاسکو، محمد فاضلی خواستار تهیه گزارش ملی پلاسکو شد. پیرو این پیشنهاد، حسن روحانی طی نامه‌ای به محمدتقی احمدی (رئیس دانشگاه تربیت مدرس) دستور تشکیل هیئت ویژه گزارش ملی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو را صادر کرد. اعضای این هیئت عبارت‌اند از: علی‌اکبر آقاکوچک، سعید بختیاری، فرج‌الله رجبی، شاپور طاحونی، نصرالله طهماسبی، محمد فاضلی، سید باقر مرتضوی، رسول میرقادری و مهدی هداوند.
مرکز این استان شهر تازه تاسیس آرقاداغ است. پایتخت ترکمنستان، عشق‌آباد در مرزهای این ولایت قرار دارد، اما از لحاظ اداری مستقل از آن می‌باشد.
از آثار ابن اغلب، شهر رقاده و کاخ فتح است. او ۲۸ سال و شش ماه ولایت داشت.
هر دم رُبوده قادر از آنها یکی به روز‬ ‫میرقادر ده ، هر دم بیرین قاپاردی‬
ولیلة طال سهادی بها فزارنی ابلیس عندالرقاد
خوش بخسبم در فراش خاک تا صبح نشور از رقاد غفلت ار بیدار گردانی مرا
داند ایزد که : رفت بی تو مرا هم ز دل صبر و هم ز دیده رقاد
حصار شهر به دست مخالفان بینی چو تو رقاده نهی چشم پاسبانش را
والناس فی غفلة فمالهم قصدوا فکلهم عن طریق الحق رقاد
اضحکوا بعد البکاء نعم هذا المشتکی قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد
اضحکوا بعد البکا یا نعم هذ المشتکا قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد
معنای «آرقاداغ» در ترکمنی « پشت و پناه , پشتیبان » هست.
ز بخت بد چو به بیداریم از او محروم فلیت عند رقادی سمحت رؤیاکی