رعایت کردن

معنی کلمه رعایت کردن در لغت نامه دهخدا

رعایت کردن. [ رِ ی َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پاس داشتن. ( رعیت و غیره را ) || نگاه داشتن حق کسی را. ( فرهنگ فارسی معین ) : باید که حق من و خدمت قدیمم در فرزندانم رعایت کرده آید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 350 ). حق وی [ قاید ] را رعایت باید کرد در فرزندانش و خیلش را به پسر دادن تا دهند یا نه. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 326 ). درمی خواهد از خدا مددکاری در آنچه او را بر آن واداشته ، و راه نمایانش در آنچه طلب رعایت کرده از او. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313 ). امیدوارم که حق خدمت من درفرزندانم رعایت کند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 357 ).
گرحقوق آشنایی را رعایت می کنی
عمر چندان نیست ای ناآشنا وقت است وقت.صائب ( از آنندراج ).|| توجه کردن. || تعظیم کردن. احترام کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه رعایت کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - پاس داشتن رعیت و غیره را. ۲ - نگاهداشتن حق کسی را . ۳ - توجه کردن. ۴ - تعظیم کردن احترام کردن .

معنی کلمه رعایت کردن در ویکی واژه

osservare

جملاتی از کاربرد کلمه رعایت کردن

از شکست دل دو جانب را رعایت کردن است پیش زنگی در بغل آیینه پنهان داشتن
بدان که مقام به رفع میم اقامت بود و به نصب میم محل اقامت بنده باشد اندر راه حق و حق گزاردن و رعایت کردن وی مر آن مقام را تا کمال آن را ادراک کند، چندان که صورت ببندد بر آدمی. و روا نباشد که از مقام خود اندر گذرد بی از آن که حق آن بگزارد؛ چنان‌که ابتدای مقامات توبه باشد، آنگاه انابت، آنگاه زهد، آنگاه توکل و مانند این. و روا نباشد که بی توبه دعوی انابت کند و بی انابت دعوی زهد کند و بی زهد دعوی توکل کند.
آنا در ارائه قابلیت‌هایش در ایتالیا، جایی که ترانه‌های سنتی ناپلی را با به خوبی رعایت کردن آکسان‌های ایتالیایی خواند، بسیار موفق بود و در سال ۱۹۶۷ به موفقیتی درخشان و بزرگ در سانرمو نائل شد.