رأي
معنی کلمه رأي در لغت نامه دهخدا

رأي

معنی کلمه رأي در لغت نامه دهخدا

رای. ( اِ ) رأی. ( ناظم الاطباء ). فکر. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( بهار عجم ) ( ارمغان آصفی ) ( ناظم الاطباء ) ( از شعوری ج 2ورق 16 ) ( مجموعه مترادفات ).اندیشه. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ) ( ارمغان آصفی ) ( بهار عجم ) ( مجموعه مترادفات ). در عربی بمعنای تدبیر و مقتضای عقل. ( برهان ). پنداشتی. تأمل.( ناظم الاطباء ). نقشه. طرح. ( ولف ). تدبیر. ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ) ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی متعلق بکتابخانه مؤلف ) ( از شعوری ج 2ورق 16 ) ( از برهان ).آنچه پیش دل آید. ( از شرفنامه منیری ) :
مرا گفت خوب آمد این رای تو
به نیکی گراید همه پای تو.فردوسی.به آواز گفتند ما کهتریم
ز رای و ز فرمان تو نگذریم.فردوسی.کنون شهر ایران سرای تو است
مرا ره نماینده رای تو است.فردوسی.که جز کشتن و خواری و درد و رنج
ز کهتر نهان کردن رای و گنج.فردوسی.رزبان گفت چه رای است و چه تدبیر همی
مادر این بچگکان را ندهد شیر همی.منوچهری.در خواست [ خواجه احمد حسن ] تا ایشان [ اریارق و غازی ] را بتازگی دلگرمی بوده باشد آنگاه رای ، رای خداوند است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 223 ). امیر گفت :من همه شغلها بدو خواهم داد، و بر رای و دیدار وی هیچ اعتراض نخواهد بود. ( تاریخ بیهقی ). چه رای امام مرحوم القادرباﷲ... ستاره ای بود درخشنده. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310 ). نامه توقیعی رفته است تا... احمدبن الحسن... ببلخ آید... تا تمامی دست محنت از وی کوتاه آید و دولت ما با رای و تدبیر وی آراسته گردد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 685 ). پدر ما هرچند ما را ولیعهدکرده بود... در این آخرها... سستی بر اصالت رای بدان بزرگی... دست یافت... ما را به ری ماند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 73 ).
چنان کرد مهراج کو رای دید
که رایش سپهر دلارای دید.اسدی.رای سلطان معظم خسرو خسرونشان
معجزات فتح را بنمود در مشرق عیان.امیرمعزی.قضا ز وهمش پیوسته پیشرو گردد
قدر ز رایش پیوسته راهبر دارد.مسعودسعد.کلیله گفت چیست این رای که اندیشیده ای ؟ ( کلیله و دمنه ).رای هر یک برین مقرر که من مصیبم. ( کلیله و دمنه ص 174 ). آنچه به رای و حیلت توان کرد بزور و قوت دست ندهد. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه رأي در فرهنگ معین

( رأی ) (رَ ) [ ع . ] (اِ. ) نک رأی . ج . آراء.
(اِ. ) راه ، طریق .
[ هند. ] (اِ. ) نک راجه .
[ ع . رأی ] (اِ. ) ۱ - اندیشه ، فکر. ۲ - تدبیر. ۳ - عقیده ، اعتقاد. ۴ - شور، مشورت . ۵ - قصد، عزم .

معنی کلمه رأي در فرهنگ عمید

۱. عقیده، نظر، اندیشه.
۲. عقیدۀ کسی یا کسانی دربارۀ چیزی یا کسی.
۳. (سیاسی ) برگه ای که نشان دهندۀ نظر فرد در مورد یک امر سیاسی، به ویژه انتخابات است: رٲیش را در صندوق انداخت.
۴. حکم دادگاه.
۵. (اسم مصدر ) [عامیانه] قضاوت، اظهارنظر.
* رٲی ثاقب:
۱. رٲی نافذ.
۲. رٲی روشن.
۱. اندیشه، فکر.
۲. عقل.
۳. عقیده.
۴. تدبیر.
۵. عزم.
۱. لقب و عنوان برای پادشاهان و فرمانروایان هند، راج، راجه: همی نگون شود از بٲس و از مهابت شاه / به ترک خانهٴ خان و به هند رایت رای (عنصری: ۲۹۱ ).
۲. [قدیمی] پادشاه، حاکم.

معنی کلمه رأي در فرهنگ فارسی

اندیشه، فکر، عقل، تدبیر، عقیده، عنوان پادشاهان، وامرائ وفرمانروایان هنددرقدیم میگفتند
( اسم ) حاکم هند پادشاه هندوستان .
ماخوذ از تازی و در فارسی غالبا بصورت رای بکار رود .

معنی کلمه رأي در فرهنگستان زبان و ادب

رأی
{vote} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] بیان رسمی موضع یک فرد یا نماینده به نامزد یا موضوعی خاص با استفاده از ابزارهای رأی دهی
{ballot} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] ابزاری غالباً به شکل کاغذ یا مهره که با آن رأی دهنده به طور مخفی در انتخابات یا همه پرسی رأی خود را اعلام می کند متـ . برگۀ رای

معنی کلمه رأي در دانشنامه عمومی

رای (بازیکن فوتبال). رای سوزا ویرا د الیویرا ( به پرتغالی: Raí Souza Vieira de Oliveira ) ( ۱۵ مه ۱۹۶۵ ) معروف به رای فوتبالیست برزیلی بود که با تیم ملی فوتبال برزیل فاتح جام جهانی ۱۹۹۴ و از محبوب ترین بازیکنان این تیم بود. برادر بزرگتر او دکتر سوکراتس هم از ستاره های فوتبال برزیل و کاپیتان این تیم بود. رای در سال ۱۹۹۲ تیم سائوپائولو را در راه رسیدن به قهرمانی لیبرتادورس و جام بین قاره ای رهبری کرد و بازیکن سال فوتبال آمریکای جنوبی شد.
رای هم اکنون از فعالان اجتماعی و طرفداران عدالت اجتماعی است. وی در کنار لئوناردو همبازی سابقش در تیم ملی برزیل، یک سازمان فرهنگی ورزشی را تأسیس کرده که در حومه سائوپائولو و ریودوژانیرو دو شهر بزرگ برزیل خدمات آموزشی و فرهنگی را به کودکان محروم ارائه می دهد. حدود ۱۳۰۰ کودک از خدمات این سازمان استفاده می کنند و شورای ورزشی لاورس در سال ۲۰۱۲ جایزه ورزش برای نیکی را به رای اهدا کرد.
رای در سال ۱۹۶۵ در ریبیرائو پرتو واقع در حومه سائوپائولو به دنیا آمد. فوتبال حرفه ای را از سال ۱۹۸۴ با تیم بوتافوگو آغاز کرد. در ۱۹۸۶ به پونته پرتا پیوست و در ۱۹۸۷ به سائوپائولو رفت. از سال ۱۹۹۳ به باشگاه پاری سن ژرمن فرانسه پیوست و پس از پنج فصل بازی در فرانسه در سال ۱۹۹۸ به تیم سائوپائولو بازگشت و دو فصل را در این تیم گذراند. بین سال های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۸ در ۴۹ بازی ملی با تیم ملی برزیل همراه بود و ۱۷ گل به ثمر رساند.
رای (شبکه رادیو تلویزیونی). رأی ( RAI ) - رادیو تلویزیون ایتالیا ( به ایتالیایی: Radiotelevisione Italiana ) از سال ۲۰۰۰ به صورت تجاری با نام Rai شناخته می شود و تا سال ۱۹۵۴ با نام Radio Audizioni Italiane شناخته می شد، شرکت ملی رسانه عمومی ایتالیایی است که متعلق به وزارت اقتصاد و دارایی ایتالیا است. رای بسیاری از شبکه های تلویزیون زمینی و تلویزیون پولی و ایستگاه های رادیو را اداره می کند. یکی از بزرگ ترین پخش کنندگان در ایتالیا است که با مدیاست و دیگر شبکه های رادیویی و تلویزیونی کوچک رقابت می کند. رای با سهم ۳۵٫۹٪، سهم نسبتاً بالایی از مخاطبان تلویزیونی در کشور ایتالیا دارد.
رای به عنوان صداوسیمای دولتی در ایتالیا و تحت اداره وزارت توسعه اقتصاد این کشور است رأی بزرگ ترین شرکت تلویزیونی دولتی در ایتالیا و پنجمین شرکت بزرگ ارتباطی در اروپا است که با سه شرکت بزرگ تلویزیونی خصوصی این کشور یعنی مدیاست ( mediaset ) ، شرکت رسانه ای مخابرات ایتالیا ( Telecom Italia Media ) و اسکای ایتالیا در رقابت است. «رای» چندین شبکه تلویزیونی و ایستگاه های رادیویی خود را از طریق سیستم دیجیتال و همچنین در چندین ماهواره و سیستم IPTV پخش می کند و در سال ۱۹۵۰ یکی از ۲۳ سازمان رسانه ای در بنیان گذاری سازمان اتحادیه پخش برنامه های اروپایی بوده است.
نیمی از درامدهای رأی از طریق خدمات فروش کارت های این شبکه و نیمی دیگر از طریق تبلیغات است. به طور میانگین ۴۲٫۳٪ از مخاطبان ایتالیایی بیننده شبکه های رأی هستند. شبکه های «رای» همچنین در کشورهای همسایه: آلبانی، سویس، موناکو، مالت، سان مارینو، شهر واتیکان، مونته نگرو، اسلوونی و کرواسی به دلیل نزدیکی به ایتالیا از طریق سیستم دیجیتال زمینی قابل دریافت است.
در سال ۱۹۲۴ سازمان رادیو فونیکا با حمایت شرکت مارکونی و به تقلید از سایر کشورهای اروپایی ایجاد شد. این رادیو در مراسم تحلیف بنیتو موسولینی دیکتاتور ایتالیا در پنجم اکتبر ساعت ۲۱ به وقت اروپای مرکزی با اعلام گوینده دونارلی ویویانی: اینجا رم رادیو فونیکا ایتالیا سلام عصر بخیر آغاز به کار کرد. ۸۵ درصد سهام رادیو به شرکت وسترن الکتریک واگذار شد. براساس فرمان شماره۱۰۶۷ مورخ ۸ فوریه۱۹۲۳ رادیو تلویزیون ایتالیا در انحصار دولت و تحت نظر وزارت پست و تلگراف بوده است به موجب همین قانون سازمان رادیو فونیکا برای حداقل شش سال محکوم شد. اما در سال ۱۹۴۴ و پس از فروپاشی حکومت فاشیستی موسولینی بار دیگرRadio Audizioni Italiane S. p. A. ( RAI ) با سرمایه گذاری Società Idroelettrica Piemontese ایجاد شد.
رای (گروه موسیقی). رای ( انگلیسی: Rhye ) یک گروه موسیقی آر اند بی است. که در ابتدا متشکل از مایک میلوش خواننده کانادایی و رابین هنیبال نوازنده دانمارکی بود. آنها کار خود را با تک آهنگ های "Open" و "Fall" آغاز کردند. اولین آلبوم آنها به نام "Woman " در ۴ مارس ۲۰۱۳ منتشر شد، که در ژوئن همان سال در لیست موسیقی پولاریز قرار گرفت. در سال ۲۰۱۷ گزارش شد که هنیبال دیگر عضو گروه نیست و رای به پروژهٔ انفرادی میلوش مبدل گشته است.
• The Fall ( Remixes ) ( ۲۰۱۲ )
• "Please" ، ( ۲۰۱۷ )
• "Taste" ، ( ۲۰۱۷ )
• "Hymn" ، ( ۲۰۱۸ )
• "Needed"، ( ۲۰۱۹ )
• "Beautiful"، ( ۲۰۲۰ )
• "Helpless" ، ( ۲۰۲۰ )
• "Black Rain"، ( ۲۰۲۰ )
رای (نهبندان). رای روستایی در دهستان شوسف بخش شوسف شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۵۵ نفر ( ۱۶خانوار ) بوده است.
معنی کلمه رأي در فرهنگ معین
معنی کلمه رأي در فرهنگ عمید
معنی کلمه رأي در فرهنگ فارسی
معنی کلمه رأي در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه رأي در دانشنامه عمومی

معنی کلمه رأي در دانشنامه آزاد فارسی

رای (حقوق). رأی (حقوق)
(در لغت به معنای عقیده و نظر) در اصطلاح حقوق، به معنای اعم تصمیمی که مرجع رسیدگی اعم از دادگاه یا دیوان کشور یا مرجع داوری یا هیئت های حل اختلاف یا کمیسیون های مالیاتی یا کارگری و امثال آن ها پس از انجام رسیدگی دربارۀ موضوع دعوی و شکایت اعلام می کند و در معنای اخص، تصمیم مرجع قضایی است که بعد از اعلام ختم رسیدگی به صورت کتبی صادر می شود و به امضای قاضی یا قضات صادرکننده می رسد. رأی دادگاه روی کاغذهای مخصوص نوشته می شود که دادنامه نام دارد. به موجب مادۀ ۲۹۶ قانون آیین دادرسی مدنی، رأی دادگاه پس از انشا، دستی باید نوشته شود و به امضای دادرس یا دادرسان برسد و نکات زیر در آن رعایت گردد: ۱. تاریخ صدور آن؛ ۲. مشخصات اصحاب دعوی یا وکیل یا نمایندگان آنان با قید اقامتگاه؛ ۳. موضوع دعوی و درخواست طرفین؛ ۴. جهات، دلایل، مستندات، اصول و مواد قانونی که رأی براساس آن ها صادر شده است؛ ۵. مشخصات و سمت دادرس یا دادرسان دادگاه. رأی در امور ترافعی صادر می شود و باید قاطع دعوی باشد و تکلیف موضوع مطروحه را جزئی یا کلی معلوم نماید. طبق مادۀ ۲۹۹ «چنانچه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوی و قاطع آن به طور جزئی یا کلی باشد، حکم و در غیر این صورت قرار نامیده می شود».
رای (سیاست). رأی (سیاست)(vote)
رأی
اظهار نظر از طریق برگۀ رأی، بالابردن دست، یا از روش های دیگر. در نظام هایی که از رأی گیری مستقیم بهره می گیرند، مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی از سازوکارهای اساسی به شمار می رود. در انتخابات مجالس قانون گذاری راه های متعددی برای محاسبۀ نتایج وجود دارد که عمده ترین آن ها بدین قرارند: اکثریت ساده یا اکثریت نسبی در حوزه های انتخابیۀ تک نماینده (ایالات متحد امریکا، انگلستان، هند، و کانادا)؛ اکثریت مطلق، که برای نمونه با رأی گیری تخییری به دست می آید، یعنی رأی دهنده در حوزه های انتخابیه ای که فقط یک نماینده دارند با مشخص کردن ترجیحات خودش نامزدی را برمی گزیند (استرالیا)، یا می تواند از طریق رأی دوم به دست آید، یعنی اگر بلافاصله تصمیم روشنی حاصل نشد رأی گیری دیگری در مرحلۀ دوم صورت می گیرد (فرانسه و مصر)؛ نمایندگی تناسبی، که برای نمونه از طریق نظام فهرست حزبی (بیشتر کشورهای اروپای غربی، و چند کشور امریکای جنوبی)، نظام عضو مازاد (آلمان)، رأی واحد قابل انتقال (ایرلند و مالت) و رأی محدود (مجلس علیای ژاپن و لیختنشتاین) مشخص می شود. ایتالیا و نیوزیلند در ۱۹۹۳، در نظام های انتخاباتی خود تجدید نظر کردند به صورتی که اعضای هر دو مجلس از طریق تلفیقی از رأی اکثریت ساده و نمایندگی تناسبی مطابق مدل نظام عضو مازاد انتخاب می شوند. ژاپن در ۱۹۹۴ نظام عضو مازاد را برای انتخاب اعضای مجلس سفلا اختیار کرد. در دولت های تک حزبی هم ممکن است تا حدودی به مردم حق انتخاب داده شود به این صورت که بتوانند نامزد های معینی را از فهرست حزب برگزینند. در برخی از کشورها که دچار مشکل بی سوادی یا تفاوت زبان های محلی هستند ممکن است به جای نام نامزدها نمادهای تصویری احزاب روی برگه های رأی چاپ شود. در برخی از کشورها عدم استفاده از روش دقیق ثبت نام رأی دهندگان می تواند مشوق رأی دادن مکرّر شود؛ از همین رو پس از آن که رأی دهنده رأی خود را به صندوق می ریزد روی دست وی با مرکّبی که تا مدتی دوام می آورد علامت گذاری می کنند. شرایط رأی دهندگان در قرن ۲۰ آزادمنشانه تر شده است. نیوزیلند نخستین کشوری بود که در ۱۸۹۳ به زنان حق رأی داد و، در جمع دولت های دارای اقتصاد پیشرفته، سوئیس یکی از آخرین کشورهایی بود که در ۱۹۷۱ به زنان حق رأی داد و لیختنشتاین در ۱۹۸۴ چنین حقی را برای زنان قائل شد. در ایران در ۱۹۶۳ (۱۳۴۲ش) به زنان حق رأی داده شد، حداقل سن رأی دهندگان نیز در گذر سال ها پایین آمده است. اکنون بیشتر کشورها ملاک هجده سال را مقرّر داشته اند، ولی در تعدادی از کشورها حتی سن پایین تری تعیین شده است. در ایران حداقل سن رأی دهندگان پانزده سال بود که اکنون هجده سال است. در ایالات متحد، میزان ثبت نام و حضور رأی دهندگان پای صندوق های رأی کمتر از همۀ کشورهای صنعتی است. در ۱۹۸۸ میزان ۳۷ درصد صاحبان حق رأی از ثبت نام خودداری کردند و تقریباً ۵۰ درصد آنان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردند، چنان که جورج بوش فقط با حمایت ۲۷ درصد مردم ایالات متحد به ریاست جمهوری رسید. در انگلستان، همۀ اتباع بالای هجده سال، جز نجبا، مجانین، و جنایتکاران، حق دارند در انتخابات حکومت محلی و انتخابات پارلمان رأی دهند.

معنی کلمه رأي در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رأی. نظریه ای که حاصل تلاش ذهن یک شخص هست و بر اساس آن حکم می شود را رأی گویند.
رأی نظریّه شخصی برآمده از تلاش ذهن و فکر ، اندیشه و تدبیر و حکم صادره از قاضی است.
[ویکی فقه] نظریه ای که حاصل تلاش ذهن یک شخص هست و بر اساس آن حکم می شود را رأی گویند.
رأی نظریّه شخصى برآمده از تلاش ذهن و فکر ، اندیشه و تدبیر و حکم صادره از قاضی است.
رأی به معنای برآمده از ذهن
رأى به معنای برآمده از تلاش ذهن در باب اجتهاد و تقلید و قضاء به کار رفته است.
رأی به معنای اندیشه
از رأى به معناى اندیشه و تدبیر در باب جهاد و حج سخن گفته اند.
نهی قرآن از رأی شخصی
...
[ویکی الکتاب] معنی رَأْیَ: دیدن - نظر (منظور از "بَادِیَ ﭐلرَّأْیِ "کسانی هستند که که بدون تفکر نظر می دهند)
معنی مَا یُجَادِلُ: مجادله نمی کنند(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی تُجَادِلُ عَن: دفاع می کند از(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی تُجَادِلُکَ: با تو مجادله می کند (مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی تُجَادِلُونَنِی: با من مجادله می کنید (مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی جَادَلْتُمْ عَنْ: دفاع کردید از(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی جَادَلْتَنَا: با ما مجادله کردی(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی جَادَلُواْ: مجادله کردند(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی جَادَلُوکَ: با تومجادله کردند(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی جَادِلْهُم: با آنان مجادله کن(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی جِدَالَ: مجادله کردن(مجادله در اصل به معنای اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی یُجَادِلُ ﭐللَّهَ عَنْهُمْ: در برابر خدا از آنها دفاع می کند(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی یُجَادِلُنَا: با ما مجادله می کند(مجادله: اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
ریشه کلمه:
رئی (۳۲۸ بار)
[ویکی فقه] رای (منطق). رای، از اصطلاحات علم منطق بوده و به قضیه محموده مورد استعمال در مقدمات خطابی رای گفته می شود.
رای، از اصطلاحات علم منطق بوده و به قضیه محموده مورد استعمال در مقدمات خطابی رای گفته می شود.
← رأی از مقدمات خطابی
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۳۸.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «رأی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۹.
...

معنی کلمه رأي در ویکی واژه

رأی
رای، نظر، ایده، عقیده، فکر.
(سیاسی): عقیده و نظر کسی یا گروهی یا همگی افراد جامعه درباره کسی یا کاری.
(سیاسی): برگه‌ای که نشان دهنده عقیده و نظر کسی است و برای انتخاب یا تصمیم‌گیری درباره امری به کار می‌رود.
(حقوق): حکم یا قراری که دادگاه در مورد دعوا صادر می‌کند.
(گفتگو):اظهار نظر مردم. مردم ... در زندگانی او حق رأی و قضاوت نداشتند.

جملاتی از کاربرد کلمه رأي

نه هجر توست هلاکم؛ ز وصل توست نجاتم رأيتُ فيه هلاکي وجدتُ فیه نجاتي