ذوالمجد
معنی کلمه ذوالمجد در فرهنگ معین
معنی کلمه ذوالمجد در فرهنگ عمید
معنی کلمه ذوالمجد در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ذوالمجد
ذوالجود والمکارم و الفضل والمنن ذوالمجد والمفاخر والعز والعلی
ز دشت ماریه «دشتی» به انتخاب «هوارد» وکیل ملت و ذوالمجد و المعالی شد
فخر رسل، حبیب خدا ختم انبیاء مصباح هفت و چار و ذوالمجدوذ و لکرم
محمدحسین طباطبایی و هانری کُربَن از سال ۱۳۳۷ بهطور حضوری و مکاتبهای با یکدیگر ارتباط داشتند. کُربَن برای تدریس فلسفه در دانشگاه تهران هر سال پاییز به تهران میآمد و با مرتضی مطهری در دانشگاه آشنا شد. مطهری به وی پیشنهاد دیدار با سید محمدحسین طباطبایی را میدهد و میگوید بهترین کسی که میتواند پژوهش تخصصی و غیر جدلی بکند طباطبایی است. دیدارها هر دو هفته یک بار روزهای جمعه در خانه ذوالمجد طباطبایی قمی برگزار میشد. با آگاه شدن برخی از این نشستها، شماری دیگر همچون دکتر سپهبدی و داریوش شایگان به این نشستها پیوستند. نشستها این دو تا پایان عمر کُربَن ادامه داشت.
نغمه ی سبوح ذوالمجد العیان شد بلند از غرفه کروبیان
کربن هنگامی که به ایران آمد، با بسیاری از استادان ایرانی ارتباط برقرار نمود. با این حال کربن علاقمند به ارتباط با استادانی بود که به ادبیات، هنر و فلسفه ایرانی میپرداختند و نه افرادی که «روشنفکر» شناخته میشدند و غالباً کسانی بودند که مدتی در غرب به تحصیل پرداخته بودند. در همین دوره کربن به اتفاق طباطبایی، حلقهای فلسفی را در تهران تشکیل دادند. جلسات در منزل احمد ذوالمجد طباطبایی که از وکلای شیفتهٔ فلسفه الهی بود برگزار میگردید.
سنجر نشان جم نشین ذوالمجد رکن داد و دین کز عکس تیغش بر زمین شد بحر اخضر سوخته
برقص هفت آب و چارام افتد که هست ولادت آب ذوالمجد هفت و چار امروز
میرزا آئین گر یاسای شرع سید ذوالمجد زین العابدین