ذرتی (بندرعباس). ذرتی، روستایی در دهستان قلعه قاضی بخش قلعه قاضی شهرستان بندرعباس در استان هرمزگان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۰۸ نفر ( ۳۳ خانوار ) بوده است. ذرتی (فنوج). ذرتی یا سفیدکوه بندسرخ ( نیلگ ) منطقه ای در دهستان محترم آباد بخش کتیج شهرستان فنوج در استان سیستان و بلوچستان ایران است. عموما از فامیل های هوت، ملک زهی، بلوچ میرزایی و چاکری تشکیل شده است. این منطقه تاریخی دارای آثار قبل از اسلام شامل سنگ چین ، جوی آب که هنوز آثار آن کاملا هویداست همچنین تپه های باستانی آن و بزرگ مردی به اسم دین محمد شیهک بوده است از لحاظ گردشگری در دل ارتفاعات مکران ( نیلگ ) قرار دارد چشم انداز بکر شامل آبشارهای طبیعی، حوض های طبیعی همچنین هوای خنک در تابستان و میوه های نیمه گرمسیری شامل بنه ( پسته وحشی ) ، بادام کوهی، گیلاس کوهی، انجیر کوهی، گل شقایق سرخ ( خشخاش کوهی ) و. . . همچنین پرندگانی ماننده کبک، تیهو همچنین فاخته وحیواناتی نظیر پلنگ، میش و بز کوهی، خرس سیاه و غیره در حال زیست میباشد. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۳۳ نفر ( ۱۰ خانوار ) بوده است.
جملاتی از کاربرد کلمه ذرتی
سلام قبل معذرتی سلام
با خیال تو سحر معذرتی می گفتم کای شده مونس تنهایی خونین جگران
هزار دفتر حاجت ز بر توانی خواند به حرف معذرتی چون رسی فرومانی
و عن عایشه قال «لما اراد اللَّه تعالی ان یتوب علی آدم (ع) طاف سبعا بالبیت و البیت یومئذ لیس بمبنی هی ربوة حمراء، ثم قام و صلّی رکعتین، ثم قال اللهّم انک تعلم سریرتی و علانیتی فاقبل معذرتی، و تعلم حاجتی فاعطنی سؤلی، و تعلم ما فی نفسی فاغفر لی ذنوبی، اللهم انی اسألک ایمانا ثابتا یباشر قلبی، و یقینا صادقا حتی اعلم انه لا یصیبنی الا ما کتبت لی، و الرضا بما قسمت لی فاوحی اللَّه تعالی الیه انی قد غفرت لک و لن یأتینی احد من ذریتک فیدعونی بمثل الذی دعوتنی به الا غفرت له و کشفت غمومه و همومه، و نزعت الفقر من بین عینیه، و انجزت له من وراء کلّ ناجز، و جاءته الدنیا و هی راغمة و ان کانت لا یریدها.»
بدا معامله، او بی دماغ و من بی دل خوش آن که معذرتی صرف بر ستم گردد
در شمال آمریکا، مزارع اغلب در یک تناوب ۲ محصولی که یکی از آنها گیاه تثبیتکننده نیتروژن است کشت میشوند، در اقلیمهای سردتر یونجه و در مناطقی با تابستانهای طولانیتر سویا کشت میشود. گاهی یک محصول سوم، یعنی گندم زمستانه نیز به تناوب اضافه میشود. بسیاری از واریتههای ذرتی که در آمریکا و کانادا کشت میشوند هیبرید هستند. اغلب واریتهها از لحاظ ژنتیکی تغییر داده شدهاند تا گلیفوسیت را تحمل کنند یا در مقابل آفات طبیعی محافظتی فراهم کنند. گلیفوسیت (نام تجاری آن رانداپ است) یک علف کش است که همه گیاهان را میکشد مگر آنهایی که مقاومت ژنتیکی دارند. این مقاومت ژنتیکی در طبیعت بسیار نادر است.
وزیر بازگشت و دیگر روز رسول را بخواند و خواجه بو نصر مشکان در خدمت وزیر بنشست و آنچه گفتنی بود بگفتند و پرداختنی بود بپرداختند برین جمله که وزیر گفت که در باب شما شفاعت کردم و پادشاه را بر آن آوردم که شما درین ولایت که هستید بباشید و ما بازگردیم و به هری رویم، و نسا و باورد و فراوه و این بیابانها و حدها شمایان را مسلّم فرمود بشرطی که با مسلمانان و نیک و بد رعایا تعرّض نرسانید و مصادره و مواضعت نکنید درین سه جای که هستید، برخیزید و بدین ولایتها که نامزد شما شد بروید تا ما بازگردیم و به هری رویم و شما آنجا رسولان باردوی فرستید و شرط خدمت بجای آرید تا کاری سخته پیش گیریم و قراری دهیم که از آن رجوع نباشد، چنانکه رعایا و ولایتها آسوده گردند و ازین گریختن و تاختن و جنگ و جدال و شورش بازرهید.» برین جمله پیغامها بداد و رسول نوخاستگان را حقّی بگزاردند از تشریف وصلت بسزا، و خشنود بازگردانیدند. و حاکم مطّوّعی را هم بدین مهم نامزد کردند، با رسول یکجا برفت و بنوخاستگان رسید، و رسول ایشان بسیار شکر و دعا گفت و با او خالی کردند. و حاکم مطّوّعی نیز پیغام وزیر بگفت. ایشان خدمت کردند و او را نیکویی گفتند، و حالی تسکین پیدا آمد. اگر چه ایشان هرگز نیارامیدند که نخوت پادشاهی و حلّ و عقد و امر و نهی و ولایت گرفتن در سرایشان شده بود، مجاملتی در میان آوردند و حاکم مطّوّعی را خدمتی کردند با معذرتی بی- اندازه و گفتند که «ما بفرمان وزیر مطاوعت نمودیم، اما میباید که با ما راست روند و از هیچ طرف با ما غدری و مکری نرود تا بیارامیم و بضرورت دیگر بار مکاشفتی پیدا نگردد و اینچه گفتند و فرمودند از آن رجوع ننمایند و بر آن بروند تا رعایا و لشکرها از هر دو طرف آسوده گردند و خونهای ناحق ریخته نیاید.» هم برین قرار از آنجا که بودند منزل کردند و برین که ایشان را ولایت مسمّی شده بود برفتند.
دوش به خواب گوییم در بر من نشسته ای معذرتی کنم کنون از دل و دیده خواب را
به نیم معذرتی آن هم از زبان فریب در هزار شکایت ز نکته دانی بست
دوش آمدی و معذرتی گر نکردمت معذور دار از آنک ز خویشم خبر نبود
یکی از بلخیان که منزلت تقدم داشت معنی آن با او بگفت، و دست از شراب بکشید، و معذرتی کرد که: در شهر ما رسم نیست در خانه زن پریشان چیزی خوردن. در اثنای این مفاوضت غلام آواز داد که: من هم بارها دیده ام و گواهی میدهم. مرزبان از جای بشد، و مثال داد تا زن را بکشند. زن کسی بنزد او فرستاد و گفت: