ذایب

معنی کلمه ذایب در فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . ذائب ] (اِفا. ) ذوب شونده ، گدازان .

معنی کلمه ذایب در فرهنگ عمید

ذوب شونده، گدازنده، گدازان.

جملاتی از کاربرد کلمه ذایب

هم از حسرت چهره اش، گل پریشان هم از غیرت عارضش شمع ذایب
ز گرمای آن دوزخ بی‌گناهان سپند ثوابت شرروار ذایب
عدو گر فی المثل پولاد باشد در صف هیجا چو موم از آتش برق حسام او شود ذایب
هوایش ز فرط حرارت به حدی که چون موم می‌شد دل سنگ ذایب