معنی کلمه دو راهه در لغت نامه دهخدا
پس بر سر این دوراهه آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمی آیی باز.خیام ( از سندبادنامه ).فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن.حافظ.رجوع به دوراه و دوراهی شود.
- دوراهه گمان ؛ موضع میل از یقین به شک و تردید :
بس دیده ز دست او به صد میل
امید دوراهه گمان را.سیف اسفرنگ.|| قسمی ساخت جای شیشه در درها. ( یادداشت مؤلف ).