دوتار

معنی کلمه دوتار در لغت نامه دهخدا

دوتار. [ دُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب )که دارای دوتار باشد. که دو رشته و تار داشته باشد. || نام سازی مثل سه تار. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه دوتار در فرهنگ عمید

نوعی ساز سیمی که میان بعضی طوایف متداول است.

معنی کلمه دوتار در فرهنگ فارسی

نوعی ازسازسیمی که میان بعضی ازطوایف متداول است
که دارای دو تار باشد . که دو رشته و تار داشته باشد .

معنی کلمه دوتار در دانشنامه آزاد فارسی

از خانوادۀ سازهای زهی زخمه ای. در مناطق گوناگون ایران نام های متفاوتی دارد. این ساز در مناطق شرق و شمال خراسان و منطقۀ کتول، در استان گلستان و نیز در مناطق شرقی مازندران دوتار، در ترکمن صحرا تامدیره، توت تار یا دوتار و در کرمانشاهان تنبور نامیده می شود. این ساز در خراسان قدیم نیز به تنبور مشهور بود. دوتار متشکل است از کاسه ای طنینی به شکل نیمه گلابی که روی آن صفحه ای چوبی قرار می گیرد، دستۀ چوبی بلند، دستان ها، گوشی ها، وترها، خرک و سیم گیر. تعداد دستان ها در انواع دوتار متفاوت است. در شرق خراسان تعداد دستان ها از هشت تا هجده متغیر است. دوتار شمال خراسان یازده تا دوازده دستان، دوتار ترکمنی سیزده دستان، دوتار کتول یازده دستان، دوتار شرق مازندران پنج تا هشت دستان، و تنبور کرمانشاهان نیز سیزده یا چهارده دستان دارد. سازهای خانوادۀ دوتار بدون استفاده از مضراب و با انگشت های دست نواخته می شوند. جنس وترها در قدیم از ابریشم، زه، موی دُم اسب، سیم فلزی و امروز بیشتر از سیم فلزی است. دوتار موارد استفادۀ متعددی دارد که در این میان تنبور کرمانشاهان و دوتار شرق خراسان حرمت بیشتری دارد. این ساز در شمال خراسان، ترکمن صحرا، منطقۀ کتول و شرق مازندران بیشتر برای مجالس شادمانی و عروسی نواخته می شود، اما دوتار شرق خراسان و تنبور کرمانشاهان بیشتر در مجالس دیگر ازجمله محافل عرفانی یا مجالس ذکر نواخته می شود. نوازندگان دوتار در شمال خراسان، بخشی نام دارند اما در مناطق دیگر، عنوان اختصاصی ندارند.

معنی کلمه دوتار در ویکی واژه

(موسیقی): ساز موسیقی از خانواده تار که دو تار یا دو سیم دارد و با زخمه یا مضراب نواخته می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه دوتار

متداول‌ترین سازهای موسیقی مازندران عبارتند از: للوا، دهل، نقاره، دِسَرکوتِن، دوتار، کمانچه و دشت‌لاکی
کفر سیز گر ممکن اولسیدی نظام آب و گل باش دوتاردی سبحه نین جمعیتی زنار سیز
ال به ال گلزاردن خورشید دامانین دوتار اوزگوزین هرکیم که شبنم تک قیلور زنگار سیز
همکاری وی با غلامحسین سمندری از دوتار نوازان شهیر باخرزی ۶۰ سال طول کشید، آلبوم موسیقی خون‌پاش و نغمه‌ریز حاصل این همکاری می‌باشد.مستند (دلبر رعنا) با نگاه به شخصیت این استاد آواز محلی خراسان ساخته شد. محمدرضا درویشی، کارشناس موسیقی مدعی شده است که شورای عالی ارزشیابی هنرمندان کشور در حوزهٔ موسیقی که از زیرمجموعه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران است، در زمستان ۱۳۹۴ خورشیدی به وی نشان درجه یک هنری اعطا کرده است اما پس از آگاهی از اینکه شغل وی مرده‌شوی بوده است، این موضوع طرح شد که نشان را پس بگیرند که درویشی به مخالفت برخاسته است. از دیگر آثار ماندگار او می توان به یک اذان که به سبک خاص خود خوانده است اشاره کرد
دوتاره ز(کربرکه) آمد برون دگر چونه و شیله از حد فزون
احمدقلی احمدی استاد بزرگ دوتار (۱۳۰۴–۱۳۸۵ خورشیدی) وی از ده سالگی آموزش دوتار را نزد دائی‌ خویش خان محمد قیطاقی آموخت و ۶۰ سال تجربه و آموزش او را یکی از «بخشی‌گران» برجسته زمان خویش بار آورد. وی یکی از بزرگترین و اصیل‌ترین بخشی‌ها، از نسل تکرارناپذیر در موسیقی و فرهنگ شمال خراسان بود. استاد او مرحوم خان محمد قیطاقی سرسلسله و استاد اکثر بخشیان بنام معاصر منطقه قوچان (همچون مرحوم حاج حسین یگانه، حاج قربان سلیمانی، مرحوم اسماعیل ستارزاده، مرحوم رستم جعفرآبادی و حاج غلام حسین و...) بود.
اترآباد، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان قوچان در استان خراسان رضوی ایران. این روستا زادگاه عباسقلی رنجبر نوازنده سرشناس دوتار است.
آی محمد یوسفی (زاده ۱۳۱۰ درگز - درگذشته ۱۴ شهریور ۱۳۹۸) خواننده ترکمن و نوازندهٔ دوتار بود.
از دوتار زلف او ضحاک وقتم چون کنم گر شبی در گردن من حلقه شد ماری چه شد
کوک‌های معمول دوتار نوازندگان و بخشیان شمال خراسان در حال حاضر محدود و متمرکز به دو کوک شده‌است که احمدی از این جرگه خارج و ضمن حفظ عین فواصل استادش همانند او از یکی از کوک‌های مهجور و بسیار قدیمی استفاده می‌کرد.
چون زری شبدیز راندی زی خراسان ای ملک گشت ز آهنگت دوتاری دل هراسان ای ملک
بوآتشین یوز ایلن کیم دوتار سنین اتگین حلال ایلر قانینی تایتر کباب سنه
از عاج و آبنوس وزکافور و مشک ناب ترتیب داد قدرت او پودوتار چشم
اگرچه، به جمع‌آوری ثروت علاقه داشت اما در بخشش به سربازانش یا هزینه‌های مذهبی خساست به خرج نمی‌داد. لباس ساده می‌پوشید و خوراک ساده می‌خورد. علاقه نداشت که مردم در شهرها به استقبالش بیایند یا برایش فتح‌نامه‌های ستایش‌آمیز بنویسند. با مردم عادی و سربازان بسیار بهتر از بزرگان و برجستگان برخورد می‌کرد. مطابق گفته تاریخ عضدی «هر وقت حالت خوشی به او دست می‌داد و دماغی داشت، دوتار که زدن این ساز در میان تراکمه معمول است، می‌زد.»