ده رگه

معنی کلمه ده رگه در لغت نامه دهخدا

ده رگه. [ دَه ْ رَ گ َ / گ ِ ] ( ص نسبی ) ده دله. ( از آنندراج ). مرد بسیار دلیر و شجاع. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). || مرد کارکرده. || صاحب غیرت. || حرام زاده. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ).

معنی کلمه ده رگه در فرهنگ معین

(دَ رَ گِ ) (ص مر. ) (کن . ) ۱ - بسیار دلاور و شجاع . ۲ - غیرتمند. ۳ - کاری ، کارآمد.

معنی کلمه ده رگه در فرهنگ عمید

مرد شجاع، بسیاردلیر، دلاور، باغیرت.

معنی کلمه ده رگه در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بسیار دلیر شجاع . ۲ - صاحب غیرت غیرتمند . ۳ - کاری کار آمد .

معنی کلمه ده رگه در ویکی واژه

(کن.)
بسیار دلاور و شجا
غیرتمند.
کاری، کارآمد.

جملاتی از کاربرد کلمه ده رگه

پس تفکر کن در عجایب معده، و آلاتی که از برای اکل و هضم و طبخ غذا خلق کرده، و ملاحظه کن، بر سر حلقوم طبقاتی قرار داده که در وقت فرو بردن طعام گشوده می شود و بعد از بلع سر به هم آورده و فشرده می گردد، تا غذا از دهلیز مری به معده وارد شود و معده را چون دیگی آفریده، و در آن حرارتی خلق فرمود که به سبب آن غذا پخته شود، و به آن حرارت و حرارتی که از جگر و سپُرز [طحال] و صلب و پیه محیط به معده از اطراف، به معده می رسد، غذا در معده پخته می شود، و شبیه می گردد به آب کشک غلیظ، و آن را «کیلوس» می گویند و چون باید صافی و خالص آن به جگر بالا رود، و در آنجا بعد از طبخ دیگر تقسیم به اعضا شود، خداوند حکیم رءوف در سمت معده رگهائی آفرید، که آنها را «ماساریقا» گویند، و لطیف کیلوس از دهان ماساریقا داخل آنها می شود، و ماساریقا متصل است به رگی دیگر که آن را باب الکبد گویند، که یک طرف آن به جگر نفوذ کرده است، و از سر آن رگهای بسیار مانند مو منشعب گشته، و در اجزای جگر منتشر است، و آنها را عروق لیفیه [مویرگ] خوانند پس خالص کیلوس به ماساریقا و از آنجا به باب الکبد و از آن به عروق لیفیه می ریزد و از آنجا جگر آن را می‌مکد و به خود جذب می کند و آن را طبخ دیگر می دهد، و از این طبخ چهار چیز از کیلوس حاصل می شود: