معنی کلمه دندان گرد در لغت نامه دهخدا دندان گرد. [ دَ گ ِ ] ( ص مرکب ) گرانگاز. گران فروش. گران فروش که هیچگاه حط نکند. ( یادداشت مؤلف ).- دندان گرد بودن ؛ بر متاع و کالاهای خویش نرخی گران گذاشتن. نظیر گران گاز بودن. ( امثال و حکم دهخدا ).|| حریص. طماع. ( از ناظم الاطباء ). طمعکار. نرو. خام طمع. آزمند. پرتوقع.
معنی کلمه دندان گرد در فرهنگ عمید ۱. شخص طماع و حریص.۲. کسی که در معامله و داد و ستد بسیار سخت گیر باشد.
معنی کلمه دندان گرد در فرهنگ فارسی ( صفت ) ۱ - حریص طماع . ۲ - آنکه در معامله بسیار سختگیر باشد و بسیار چانه زند .
جملاتی از کاربرد کلمه دندان گرد هرزمان ازپی خاییدن عرض دگری راست چون اره زبانت همه دندان گردد حرص نان بیشتر از ریزش دندان گردد که صدف کاسه دریوزه ز بی دندانی است باز آنجا مرض پنجه و ناخن جوید شیر آنجا ز پی داروی دندان گردد گر زنگی شب، چو صبح، خندان گردد من چون زنگی سپید دندان گردم بی ضرورت به سخن لب مگشا در پیری که سخن پوچ ز افتادن دندان گردد کاخ اطعام ترا از بن دندان گردید قرص خور نان و فلک خوان و سحرگه خباز