دم لابه

معنی کلمه دم لابه در لغت نامه دهخدا

دم لابه. [ دُ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) لابه کردن سگ به دم برای نان و جز آن. ( از یادداشت مؤلف ). دم جنبانیدن سگ و عجز و الحاح او برای نان و غیره ، و معنی ترکیبی آن لابه که به دم کند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). غلطیدن و دم گردانیدن سگ را گویند. ( دهار ) ( از برهان ). || به معنی تملق و چاپلوسی و عجز و فروتنی ، مجاز است و با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ). کنایه از چاپلوسی و تملق و عجز. ( غیاث ) :
ز دم لابه سگ چه شادی فزود
که از عفعفش موجب غم شود.میر غیاث الدین محمد.- دم لابه کردن ؛ چاپلوسی و عجزنمودن :
بس هزبری که بدین دل که توداری امروز
پیش تو فردا دم لابه کند چون روباه.فرخی.به ابن صبح که سرپنجه ها کند چو نجوم
به ابن عرس که دم لابه ها کند چو کلاب.خاقانی.نَکْنم دم لابه بر در کس
پیش تو کنم اگر کنم بس.خاقانی.- دم لابه کنان ؛ تملق کنان. چاپلوسی کننده. در حال اظهار عجزو چاپلوسی :
چون منعم خود شناختندش
دم لابه کنان نواختندش.نظامی.- || سگ ( ناظم الاطباء )، بمناسبت دم جنباندن.

معنی کلمه دم لابه در فرهنگ معین

(دُ بِ ) (اِمص . ) تملق ، چاپلوسی . دمن (دَ مَ ) (اِ. ) دامن .

معنی کلمه دم لابه در فرهنگ عمید

دم جنباندن سگ برای اظهار چاپلوسی و تملق.

معنی کلمه دم لابه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دم جنبانیدن سگ نزدیک صاحب خود برای تملق . ۲ - تملق چابلوس . ۳ - فروتنی .
دم جنباندن سگ برای اظهارچاپلوسی وتملق

معنی کلمه دم لابه در ویکی واژه

تملق، چاپلوسی. دمن (دَ مَ)
دامن.

جملاتی از کاربرد کلمه دم لابه

عجز‌ کردم لابه کردم کاین سخن سهلست سهل این عمل را نیز حواهم‌کز تو ماند یادگار
به ابن صبح که سرپنجه‌هاکند چو نجوم به ابن عرس که دم لابه‌ها کند چو کلاب
ناخن به خراش دل خوددارکه عار است دم لابهء روبه صفتان، شیر ژیان را
یارب چه روی داده‌که باید به پیش خلق موسیچه‌وار این همه دم لابه مرمرا
چو دمسیجه بسیار دم لابه‌کردم نگشی چو عنقا دمی سایه‌گستر