دم برآوردن

معنی کلمه دم برآوردن در فرهنگ معین

( دم برآوردن ) (دَ. بَ. وَ دَ ) ۱ - (مص ل . ) تنفس . ۲ - سخنن گفتن . ۳ - (مص م . ) نیست ونابود کردن .

معنی کلمه دم برآوردن در فرهنگ فارسی

( دم بر آوردن ) ( مصدر ) ۱ - بیرون آوردن هوا از ریه و قصبه الریه تنفس . ۲ - صحبت کردن سخن گفتن .

معنی کلمه دم برآوردن در ویکی واژه

تنفس.
سخنن گفتن.
نیست ونابود کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه دم برآوردن

کارسازان کارگاه قدم که نقش جهان از کتم عدم برآوردند، همان در عالم علم ازل که مدت عهد دول مرتب میشد بهردوری نشاء طوری دادند و هر دهری در خور بهری دیدند، بر همان نظم وبر همان ترتیب گردش ادوار و دهور، در رشته سنین و شهور کشیدند.
دم برآوردن بود بی یاد حق بر دل گران دلو خالی از چه کنعان کشیدن مشکل است
خود دلت میداد ای شیخ کبار زان همه مردم برآوردن دمار
بی رضای تو دم برآوردن جز به امر تو آب و نان خوردن
در سر مستی ز لب مهر خموشی برمدار می دهد بر باد جان را دم برآوردن در آب