دستی دستی

معنی کلمه دستی دستی در لغت نامه دهخدا

دستی دستی. [ دَ دَ ] ( ق مرکب ) عامداً. عمداً. بعمد. قاصداً. قصداً. بقصد. عالماً. به اراده خود. بی اجبار. دستی. و رجوع به دستی شود.

معنی کلمه دستی دستی در فرهنگ معین

( ~. دَ )(ق مر. )۱ - عبث ،بیهوده . ۲ - عامداً، قاصداً.

معنی کلمه دستی دستی در فرهنگ فارسی

۱ - عبث بیهوده : [[ دستی دستی خود را بکشتن دادن ]] . ۲ - عامدا قاصدا .
عامدا . عمدا . بعمد . قاصدا

جملاتی از کاربرد کلمه دستی دستی

ای کاش بدامنش برآرم دستی دستی کامشب سوی گریبان دارم
بهر رضای مستی برجه بکوب دستی دستی قدح پرستی پرراوق گزیده