دستپاچگی. [ دَ چ َ / چ ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی دستپاچه. دستپاچه بودن. تعجیل. عجله. شتابزدگی. ( ناظم الاطباء ). عجولی. استعجال. شتاب. اضطراب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). - با دستپاچگی ؛ با عجله. با شتاب. بشتاب. شتابزده. - دستپاچگی کردن ؛ تعجیل کردن. شتاب کردن. || سرگشتگی در کاری محتاج به شتاب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ترس از کشف سوئی نهان داشته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
معنی کلمه دستپاچگی در فرهنگ معین
( ~. چِ ) (حامص . ) شتابزدگی . ، با ~ با عجله ، با شتاب .
معنی کلمه دستپاچگی در فرهنگ عمید
شتاب زدگی، دست پاچه بودن.
معنی کلمه دستپاچگی در فرهنگ فارسی
دست پاچه بودن شتابزدگی . یا با دست پاچگی با عجله به شتاب : [[ خیلی با دستپاچگی حرف میزد ]] . حالت و چگونگی دستپاچه تعجیل
جملاتی از کاربرد کلمه دستپاچگی
طبق گزارش سازمان آتشنشانی، نشت نفت بخاری، دستپاچگی مدیر مدرسه در کنترل بخاری و افتادن آن، ازدحام دانش آموزان کلاس موقع خروج از کلاس و وجود حصار در پنجرههای کلاس علت حادثه ذکر شدهاست.