دستاران

معنی کلمه دستاران در لغت نامه دهخدا

دستاران. [ دَ ] ( اِ مرکب ) از: دستار + ان. اجرت و مزدی باشد که پیش از کار کردن به مزدور دهند. ( برهان ) ( آنندراج ). پیش مزد. پیش داد. داشن. بُرکة. ( تاج العروس ذیل ماده دشن ). || شاگردانه. ( لغت فرس اسدی ) ( برهان ) ( آنندراج ). فغیاز. نوداران. شیرینی. شادیانه. درستاران :
بستی قصب اندر سرای دوست به مشتی زر ( کذا )
یک بوسه بده ما را امروز به دستاران .عسجدی.مرحوم دهخدا در یادداشتی با اشاره به بیت فوق می نویسند: ظاهراً عطا و بخششی که زیردستان را می کرده اند آنگاه که بار اول جوانی دستار می نهاده ، و اسدی در لغت نامه به کلمه معنی شاگردانه داده با شاهد فوق ، اما بر اساسی نیست. || مژدگانی. ( برهان ).

معنی کلمه دستاران در فرهنگ معین

(دَ ) (اِمر. ) ۱ - مزدی که پیش از کار کردن به مزدور دهند. ۲ - شاگردانه .

معنی کلمه دستاران در فرهنگ عمید

۱. مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند.
۲. شاگردانه، انعام: بستی قصب اندر سر ای دوست به مشتی زر / سه بوسه بده ما را ای دوست به دستاران (عسجدی: ۵۱ ).

معنی کلمه دستاران در ویکی واژه

مزدی که پیش از کار کردن به مزدور د
شاگردانه.

جملاتی از کاربرد کلمه دستاران

بستی قصب اندر سر، ای دوست بمشتی زر سه بوسه بده ما را، ای دوست بدستاران
که سر خر بزرگ گردد اگر ره کنند آن بزرگ دستاران
گرت گویند سر در راه ما باز بدین شادی تو دستاراند انداز
همه در عهد تو در ماتم حسن خویشند سرخ رویان کلهدارو سیه دستاران