دست مایه
معنی کلمه دست مایه در فرهنگ معین
معنی کلمه دست مایه در فرهنگ عمید
معنی کلمه دست مایه در فرهنگ فارسی
سرمایه، پولی که با آن کسب وتجارت کنند
معنی کلمه دست مایه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه دست مایه
سرنوشت این زنان بعدها دست مایه خلق آثار ادبی وهنری بسیاری در نروژ و دیگر کشورها شدهاست.
دست مایه بندگانت کنج خانه فضل تست کیسه امید از آن دوزد همی اومیدوار
گروهی از پژوهش گرانی که به بررسی مطالب فلسفی میپردازند، بر این باورند که ابوالعلا مردی شکاک و حیرتزده و نقیض گو بودهاست. آنان پندارهای خود را با تک بیتیهایی که از لزومیات ابوالعلا تلخیص کردهاند دست مایه قرار میدهند.
در اوت 1973 پس از 4سال و نیم حبس، در طی عفو عمومی زندانیان سیاسی، آزاد شد. بعد از آزادی جهت ادامه مقاومت به ایتالیا رفت. در آنجا بود که اوریانا فالاچی را دید و این دست مایه نوشتن کتاب "یک مرد" توسط فالاچی شد. که در واقع داستان زندگی آلکوس است.
پایهٔ پاییدن جان نزد لطفش یک به دست مایهٔ بالیدن تن پیش رایش یک شرار
چنانکه مایه ابر بهار هست بخار شدست مایه ابر تموز هم ز دخان
در داستان مادر بزرگ با پرندههای کولون دوستی بین بروژیت و پرنده فیرو دست مایه قرار میگیرد که زندگی اش بااسیر شدن در چنگ گربه پایان مییابد
در بسیاری از سفالهای ایران باستان تصویر خورشید به صورت مجرد دست مایهٔ صنعتگر جهت تزئین بودهاست بدین ترتیب میتواند تکرار یک نقش مایه خاص از خورشید را در چند حوزهی تمدنی حاکی از روابط تجاری و فرهنگی میان آنها دانست.
به خوبی داد آن خورشید پایه ز سیم دست سیمین دست مایه
ایا چراغ شهان جهان امیر اجل بدست مایه پیروزی و بتیغ اجل
دست مایهٔ بندگانت گنج خانهٔ فضل تست کیسهٔ امید از آن دو زد همی امیدوار
به این نشاطگه عاج و آبنوس نگر که دست مایه احسنت و آفرین بینی
شدست مایهٔ اندیشه همچو سودا لیک فزونترست بدیدار قوت صفراش
دست مایه بندگانت گنج خانه فضل تست کیسه امید از آن دوزد همی امیدوار.
دست مایه بندگانت گنج خانه فضل تست کیسه امید از آن دوزد همی امیدوار