دروایی
معنی کلمه دروایی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه دروایی
آمدم باز دلی مضطرب از دروایی تا تو تسکینِ دل مضطربم فرمایی
من نظر کردم دمی در جان سودارنگ خویش دیدم او را پیچ پیچ و شورش و درواییی
ز بهر نان شده ای همچو سفره حلقه بگوش ز بهر گوشت چو معلاق تیز و دروایی
دروایی که هر چه بود سنگ فتنه است اهلی سگ توام که عجب مست و بیغمی