درهم آمیختن

معنی کلمه درهم آمیختن در لغت نامه دهخدا

( درهم آمیختن ) درهم آمیختن. [ دَ هََ ت َ ] ( مص مرکب ) مخلوط کردن. ممزوج کردن. || مخلوط شدن. ممزوج شدن. املاس ؛ درهم آمیختن تاریکی. ملابسة؛ درهم آمیختن کار. ( از منتهی الارب ). اعتکار؛ درهم آمیخته شدن تاریکی.

معنی کلمه درهم آمیختن در فرهنگ فارسی

( در هم آمیختن ) ( مصدر ) با هم مخلوط کردن
مخلوط کردن ممزوج کردن مخلوط شدن

معنی کلمه درهم آمیختن در ویکی واژه

درهم‌آمیختن
با یکدیگر مخلوط کردن. با یکدیگر مخلوط شدن.
(مجاز): با یکدیگر همراه شدن. با یکدیگر همراه کردن؛ در کنار یکدیگر قرار گرفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه درهم آمیختن

هم گرانی بود پس از پنجاه درهم آمیختن سفید و سیاه
بنابر معادله کشی ریمان، حلقهی میدان برداری مطابق است با درهم آمیختن تابع هولومورفیک که برابر صفر است. این رابطه و تئوری (قضیه استوکس)، هر دو نمونه‌ای از انتگرال خطی‌اند که به صفر می‌رسند.
سلاح از تن و خوی ز رخ ریختند به داد و ستد درهم آمیختند
چشم‌انداز اعداد مختلط به‌طور دو بعدی، انتگرال خطی در میدان برداری مرتبط است با قسمت حقیقی از انتگرال خطی با درهم آمیختن یک تابع مختلط با یک متغیر مختلط.
از انترکس به‌عنوان اولین گروهی که موسیقی متال را با شیوهٔ خوانندگی رپ درهم آمیختند یاد می‌شود.
خاندان آشینا یا پانصد خانواده به یکی از قبایل ساکن در شمال چین که از امتزاج قبایل مختلف به وجود آمده‌بود، گفته می‌شود. در قرن پنجم میلادی قبایل و اردوهایی که با اقوام آشینا درهم آمیختند، نام «ترک» بر خود نهادند.. شایان ذکر است منشأ زبان ترکی و هویت قومی به نام ترک در دو بازه زمانی متفاوت شکل گرفتند. زبانی که اکنون ترکی نامیده می‌شود در هزاره‌های دور تشکیل شده اما قومیت ترکی در اواخر قرن پنجم میلادی در کوهستان آلتای شکل گرفته است.
چرا رنگ این باغ چون ریختند گل و خار را درهم آمیختند؟!
سپاه از دو سو جنبش انگیختند شب و روز را درهم آمیختند