درمشت

معنی کلمه درمشت در لغت نامه دهخدا

درمشت. [ دَ م ُ ] ( ص مرکب ) ( از: در + مشت ) ترجمه ضبط است. ( آنندراج ). در تحت تصرف. در دست. در ید اقتدار. ( ناظم الاطباء ).
- درمشت کردن ؛ ضبط کردن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه درمشت در فرهنگ فارسی

ترجم. ضبط است در تحت تصرف در دست در ید اقتدار

جملاتی از کاربرد کلمه درمشت

مراد همه خلق درمشت تست کلید حوائج درانگشت تست