درخت سرور

معنی کلمه درخت سرور در فرهنگستان زبان و ادب

{predominant} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد

معنی کلمه درخت سرور در ویکی واژه

درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه درخت سرور

چه دانی تو؟ که این قرض خواستن چه کرامت و چه نثار است! نثاری که بر روی جان گویی نگارست، و درخت سرور از وی ببارست، و دیده طرب بوی بیدارست. میگوید کیست او که قرض دهد باو که ظالم نیست تا به برد و درویش نیست که از باز دادن درماند، و آن کس که قدر این خطاب شناسد، فضل از مال جان و دل در پیش نهد گوید:
قوله: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ... بدانکه دل آدمی را چهار پرده است: پرده اول صدر است مستقر عهد اسلام لقوله تعالی: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ، پرده دوم قلب است محل نور ایمان لقوله تعالی: کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ، پرده سوم فؤاد است سراپرده مشاهدت حقّ لقوله: ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی‌، پرده چهارم شغاف است محطّ رحل عشق لقوله: قَدْ شَغَفَها حُبًّا. این چهار پرده هر یکی را خاصیتی است و از حق بهر یکی نظری، رب العالمین چون خواهد که رمیده‌ای را بکمند لطف در راه دین خویش کشد، اول نظری کند بصد روی تا سینه وی از هواها و بدعتها پاک گردد و قدم وی بر جاده سنت مستقیم شود، پس نظری کند بقلب وی تا از آلایش دنیا و اخلاق نکوهیده چون عجب و حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت و رعونت پاک گردد و در راه ورع روان شود پس نظری کند بفؤاد وی و او را از علائق و خلائق باز برد، چشمه علم و حکمت در دل وی گشاید، نور هدایت تحفه نقطه وی گرداند، چنانک فرمود: فَهُوَ عَلی‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ، پس نظری کند بشغاف وی، نظری و چه نظری! نظری که بر روی جان نگارست و درخت سرور از وی ببارست و دیده طرب بوی بیدارست. نظری که درخت است و صحبت دوست سایه آن، نظری که شراب است و دل عارف پیرایه آن.