درازنای

معنی کلمه درازنای در لغت نامه دهخدا

درازنای. [ دِ ] ( اِ مرکب ) درازنا. محل درازی. ( از برهان ) ( از جهانگیری ) ( از آنندراج ). مستطیل. ( ناظم الاطباء ). || درازا. طول.( یادداشت مرحوم دهخدا ). درازی. مقابل پهنا و عرض : در همدان نامه می آورد که همدان قدیماً بزرگ بوده است ، چنانکه سه فرسنگ درازنای آن بوده است. ( مجمل التواریخ ). || طول زمانی :
درازنای شب از چشم دردمندان پرس
نه هرچه پیش تو سهلست سهل پنداری. سعدی.تو چه غم خوری که دوری ز وصال یار ای دل
که شبی ندیده باشی به درازنای سالی.سعدی.درازنای زمان را بطول بشکافد
بلارک تو اگر بر سر زمان آید.قاضی نور اصفهانی ( از جهانگیری ).- درازنای داشتن ؛ به درازا کشیدن. به تفصیل انجامیدن جمله بشرح ، چنانکه در شهنامه نوشته است ، بازگفت و اینجا نوشتن درازنای دارد. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ).

معنی کلمه درازنای در فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) درازا، طول .

معنی کلمه درازنای در فرهنگ فارسی

( اسم ) درازا درازای طول مقابل پهنا عرض .

معنی کلمه درازنای در ویکی واژه

درازا، طول.

جملاتی از کاربرد کلمه درازنای

سؤال کرد که اینها که نمی‌دانند بسیارند و آنها که می‌دانند اندکند، اگر به این مشغول خواهیم شدن که تمیز کنیم میان آنها که نمی‌دانند و گوهری ندارند و میان آنها که دارند درازنایی کشد، فرمود که اینها که نمی‌دانند اگرچه بسیارند اما اندکی را چون بدانی همه را دانسته باشی، همچنانک مشتی گندم را چون دانستی همه انبارهای عالم را دانستی و اگر پاره‌ای شکر را چشیدی اگر صد لون حلوا سازند از شکر ، دانی که در آنجا شکرست چون شکر را دانسته‌ای. کسی که شاخی از شکر بخورد چون شکر را نشناسد؟ مگر او را دو شاخ باشد.
پسر آرکیداموس یکم، از لیست پادشاهان اسپارتی، با لئون اسپارتی هم دوره یا معاصر بود و احتمالاً پیرامون ۵۹۰ پیش از میلاد یا ۶۰۰ جانشین پدرش شد. در درازنای پادشاهی او، لاکدامنیان، جنگ نافرجامی را علیه تِگئا آغاز کردند، ولی در جنگ‌های دیگرشان پیروز شدند. (هرود. ۶۵. مکث. سوم ۷، § ۶، ۳. ۳.. ۵. ) پسرش آریستون جانشین وی شد.
دیدار آنست و درازنای برید
نخستین کارگاه رسمی سازسازی وابسته به دولت در ایران در سال ۱۳۳۴ ه‍.ش به پیشنهاد و کوشش ابوالحسن صبا و با سرپرستی ابراهیم قنبری‌مهر در ادارهٔ فرهنگ و هنر تأسیس شد. مدیریت این کارگاه در ابتدا در دست سورن آراکلیان بود که پس از درگذشت او، ابراهیم قنبری‌مهر جایگزین وی شد. در این کارگاه هنرمندان سازساز به پژوهش، ساخت و تعمیر سازهای مختلف مشغول شدند. از جمله سازهایی که در این کارگاه ساخته شده‌است می‌توان به سازهایی نظیر: هارپ، کنترباس، ویلن، کمانچه، انواع قیچک، رباب، تار، سه‌تار، تنبور، سنتور، قانون، دوتار، عود، دیوان، دهل، نقاره، تمبک، سرنا، مارنای، درازنای و بالامان اشاره کرد. این کارگاه بعدها تحت مدیریت سازمان میراث فرهنگی به کار خود ادامه داد.
درازنایی هایل به رنگ جبههٔ مرگ و یا به سان زدوده سنان عزراییل
دیدار اینست و درازنای ببرید
به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی
درازنای شب از چشم دردمندان پرس تو قدر آب چه دانی که بر لب جویی
درازنای شب از چشم دردمندان پرس که هر چه پیش تو سهل است سهل پنداری
زبان فارسی ۳۲ دبیره دارد. از این ۳۲ دبیره، ۲۴ دبیره نمایندهٔ ۲۶ واج همخوان‌اند. البته در درازنای تاریخ دبیره‌هایی به فارسی افزوده یا از آن کم شدند، واج‌ها نیز این‌گونه است.
و چندانک صقالت زیادت میشود انوار بقوت‌تر و زیاد‌ت‌تر می گردد بعد از بروق بر مثال چراغ و شمع و مشعله و آتشهای افروخته مشاهده شود و آنگه انوار علوی پدید آید ابتدا در صورت کواکب خرد و بزرگ و آنکه بر مثال قمر مشاهده افتد و بعد از آن در شکل شمس پیدا گردد پس انوار مجرد از محال پدید آید. شرح این جمله درازنایی دارد اما شمه‌ای نموده آید ان‌شاءالله.
درازنای شب از چشم دردمندان پرس عزیز من که شبی یا هزار سال است این
مثلا چون به زبان تضرع و زاری کند و کلمات آن گفتن گیرد و الفاظ نوحه گیری راندن گیرد، دل از وی صفت رقّت و سوز و اندوه گرفتن گیرد و بخار آتش دل قصد دماغ کردن گیرد و به چشم بیرون آمدن ایستد و چون الفاظ طرب و صفت نیکوان کردن گیرد، در دل حرکات نشاط و شادی پدید آمدن گیرد و شهوت حرکت کردن گیرد و همچنین از هر کلمه ای که بر وی برود صفتی بر وفق آن در دل پیدا آید تا چون سخنهای زشت گوید دل تاریک شود و چون سخن حق گوید دل به روشن شدن ایسد و چون سخن دروغ و کژ گوید دل نیز کژ گردد تا چیزها راست نبیند و همچون آیینه کوژ شود و بدین سبب خواب شاعر و دروغ زن بیشتر آن بود که راست نیاید که درون وی گوژ شده باشد از سخن دروغ و کژ، و هرکه راست عادت گیرد خواب وی راست و درست بود. و همچنین هرکه در خواب راست نبیند چون بدان جهان شود حضرت الهیت که مشاهدت آن غایت همه لذتهاست، اندر دل وی کژ نماید و راست نبیند و از سعادت آن لذت محروم ماند؛ بلکه چنان که روی نیکو اندر آینه کژ زشت شود، چنان که اندر پهنا و درازنای شمشیر نگرد لذت جمال صورت باطل شود، کارهای آن جهان و کار الهی هم چنین بود. پس راستی و کژی دل تبع راستی و کژی زبان است و برای این گفت رسول (ص) ایمان مستقیم و راست نبود تا دل راست نباشد و دل راست نبود تا زبان راست نبود.
کاخ هدیش بر سینه سنگ و در جنوب سکّو ساخته شده و پایه آن در برابر ترازِ دشت نزدیک به ۱۸ متر بلندتر است. راستای درازنای کاخ، شرقی_غربی بوده و گستره آن نزدیک به ۲۵۵۰ متر مربع (۴۰ در ۵۵) متر است. یک پلکان دو سویه در غرب و یکی دیگر در شمال شرقی، آن را به ترتیب به حیاط کاخ تچر و حیاط کاخ سه در می‌پیوندد.