دراز دادن
معنی کلمه دراز دادن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه دراز دادن
نزدیک ایشان باز آمدم و گفتم: الرّائد لا یکذب اهله، پیغامی ناشنوده سخن برین جمله گفت که مشتی هوس آورده باشند. گفتند: رواست امّا ما از گردن خویش بیرون کنیم، و در ایستادند و پیغامی دراز دادند هم از آن نمط که وزیر نبشته بود و نیز گشادهتر. گفتم که من زهره ندارم که این فصول برین وجه ادا کنم، صواب آن است که بنویسم که نبشته را ناچار تمام بخواند. گفتند: نیکو میگویی. قلم برداشتم و سخت مشبع نبشته آمد و ایشان یاری میدادند، پس خطها زیر آن نبشتند که این پیغام ایشان است. و پیش بردم و بستد و دوبار بتأمّل بخواند و بگفت «اگر مخالفان اینجا آیند، بو القاسم کثیر زر دارد، بدهد و عارض شود و بو سهل حمدوی هم زر دارد، وزارت یابد و طاهر و بو الحسن همچنین. مرا صواب این است که میکنم. بباید آمد و این حدیث کوتاه میباید کرد.» بیامدم و آنچه شنیده بودم بگفتم، همگان نومید و متحیّر شدند.
حقا که هزارباره به زان کآن دل به علی دراز دادن