دامیار

معنی کلمه دامیار در لغت نامه دهخدا

دامیار.( ص مرکب ) دامی. صیاد. صاید. شکارچی. شکارگر. حابل. آنکه دام برای گرفتن مرغ و ماهی گذارد. به معنی دامی است که صیاد باشد. ( از برهان ). صیدکار :
جهان دامیاری است نیرنگ ساز
هوای دلش چینه و دام آز.اسدی.این وطنگاه دامیارانست
جای صیاد و صیدکارانست.نظامی.|| ماهیگیر.

معنی کلمه دامیار در فرهنگ معین

(ص مر. ) شکارچی .

معنی کلمه دامیار در فرهنگ عمید

=دامدار۲

معنی کلمه دامیار در فرهنگ فارسی

دامدار، صیاد، گرفتن وصیدکردن جانوران بادام
( صفت اسم ) آنکه جانوران را با دام صید کند . صیاد دامی .

معنی کلمه دامیار در فرهنگ اسم ها

اسم: دامیار (پسر) (فارسی) (تلفظ: damyar) (فارسی: دامیار) (انگلیسی: damyar)
معنی: شکارچی، ماهی گیر

معنی کلمه دامیار در ویکی واژه

شکارچی.

جملاتی از کاربرد کلمه دامیار

این وطن‌گاهِ دامیاران است جای صیاد و صیدکار‌ان است
زین رفیقان ای برادر الفرار هین مگوشان یار میگو دامیار
نه هر جا شکر باشد و شهد و قند که در گوشه‌ها دامیار است و بند
گفتا که به رسم دامیاری مهمان توام بدانچه داری