دامیار.( ص مرکب ) دامی. صیاد. صاید. شکارچی. شکارگر. حابل. آنکه دام برای گرفتن مرغ و ماهی گذارد. به معنی دامی است که صیاد باشد. ( از برهان ). صیدکار : جهان دامیاری است نیرنگ ساز هوای دلش چینه و دام آز.اسدی.این وطنگاه دامیارانست جای صیاد و صیدکارانست.نظامی.|| ماهیگیر.
معنی کلمه دامیار در فرهنگ معین
(ص مر. ) شکارچی .
معنی کلمه دامیار در فرهنگ عمید
=دامدار۲
معنی کلمه دامیار در فرهنگ فارسی
دامدار، صیاد، گرفتن وصیدکردن جانوران بادام ( صفت اسم ) آنکه جانوران را با دام صید کند . صیاد دامی .