داعی کبیر

معنی کلمه داعی کبیر در لغت نامه دهخدا

داعی کبیر. [ ی ِ ک َ ] ( اِ مرکب ) در اصطلاح باطنیان ، خاصه صباحیه یعنی پیروان حسن صباح یا پیروان «دعوت جدیده » مرتبه ای از مراتب و درجات هفتگانه سیر است که : سوس و رفیق و لاصق و فدائی از آن جمله است و ظاهراً این اصطلاحات خاص این دسته است که با اصطلاحات دیگر پیروان اسماعیلیه تفاوتی دارد. رجوع به اسماعیلیه شود.
داعی کبیر. [ ی ِ ک َ ] ( اِخ ) حسن بن زید علوی بن محمدبن اسماعیل بن حسن بن زیدبن حسن بن علی صاحب طبرستان و او بسال 250 هَ. ق. در طبرستان ظاهر شد و پس از آنکه طبرستان را قبضه کرد در 270 وفات کرد و برادر اوداعی الی الحق محمدبن زید بجای او نشست. حسن راست : کتاب الجامع فی الفقه. کتاب البیان. کتاب الحجة فی الامة. ( الفهرست ابن الندیم ). اولین از علویان طبرستان از( 250 تا 270هَ. ق. ). چون مستعین بخلافت متمکن شد داعی الحسن بن زید العلوی بطبرستان بیرون آمد و کارش قوی شد. ( مجمل التواریخ و القصص ص 362 ). و جماعتی حسنیان با حسن بن زید الداعی بطبرستان آمدند در شهورسنه مأتین وخمسین و حسن بن زید اندر فرمان دادن و شوکت و عظمت بماند نوزده سال و شش ماه تا فرمان یافت در شهور سنه سبعین ومأتین. ( مجمل التواریخ و القصص ص 459 ).
پس از آنکه مردم طبرستان از بیداد جابربن هارون خادم محمدبن عبداﷲبن طاهر و سلیمان بن عبداﷲبن طاهر و پیشکار وی محمدبن اوس بلخی بجان آمدند دست توسل بدامن دعاة علوی که بدشمنی و خلاف با بنی عباس وعمال ایشان برخاسته بودند دراز کردند و بهمین عزم یکی از سادات مقیم رویان را که از اولاد زیدبن امام حسن مجتبی بود بقبول بیعت خواندند اما علوی مزبور که محمدبن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمن بن القاسم بن الحسن بن زیدبن حسن بن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نام داشت چون خود را برای این امر خطیر شایسته نمیدانست تکلیف ایشانرا نپذیرفت و شوهر خواهر خویش را که در ری اقامت داشت لایق این مهم معرفی کرد و اهل رویان را بدعوت او هدایت نمود. شورشیان بریاست عبداﷲبن وندا امیدنامه ای به آن علوی یعنی حسن بن زید که او نیز از فرزندان امام حسن بود به ری فرستادند و او را برویان دعوت کردند، حسن بن زید در 25 رمضان سال 250 بقصبه کلار ازآبادیهای سرحدی بین گیلان و طبرستان ( در جلگه کلاردشت حالیه ) آمد و مردم با او بیعت کردند و حسن لقب داعی الخلق الی الحق یا داعی کبیر یافت و مؤسس سلسله علویان طبرستان شد. حسن بن زید پس از استیلا بر رویان وچالوس و ری جمعی از دعاة علوی را بعنوان دعوت باطراف دیلم و طبرستان فرستاد و مردم گروه گروه به او پیوستند، از جمله عده ای از بزرگان دیلم بخدمت او درآمدندو کار حسن سخت بالا گرفت. محمدبن اوس یکی از سران سپاهی خود را بدفع حسن فرستاد ولیکن داعی بسهولت او رامنهزم نمود و در 23 شوال 250 به آمل وارد شد و از آنجا حکامی بر کلار و رویان و چالوس تعیین نمود.

معنی کلمه داعی کبیر در فرهنگ فارسی

داصطلاح باطنیان خاصه صباحیه یعنی پیروان حسن صباح یا پیروان مرتبه ای از مراتب و درجات هفتگانه سیر است

معنی کلمه داعی کبیر در دانشنامه آزاد فارسی

داعیِ کَبیر ( ـ۲۷۰ق)
(لقبِ حسن بن زید علوی حَسَنی) مؤسس سلسلۀ علویان طبرستان . در ۲۵۰ق در ری بود و از طرف اهالی طبرستان برای رهبری قیام برضد طاهریان دعوت شد و با لقب «الدّاعی الی الحقّ» قیام را آغاز کرد و با کمک نیروی دیلمیان توانست سلیمان بن عبدالله ، حکمران طاهری طبرستان ، را براند. او همچنین جَستان بن وَهْسودان ، سردار دیلم، را مأمور تصرف ری و جبال ساخت . داعی با انتقال پایتخت از ساری به آمل ، حکومت جدید علویان را بنیاد گذاشت. همچنین در ۲۵۷ق گرگان و دو سال بعد قومَس را تصرف کرد، اما فشار فزایندۀ سپاهیان تحت فرمان خلیفۀ عباسی ، المعتمد علی الله، از تداوم سلطۀ او بر مناطق خارج از طبرستان مانع شد و با لشکرکشی یعقوب لیث ، طبرستان را رها کرد و به دیلم عقب نشست . اما پس از مراجعت یعقوب ، طبرستان و گرگان را تحت فرمان گرفت و ولیعهد و برادرش ، محمد بن زید، را به حکومت آن جا منصوب کرد. حکومت بیست سالۀ توأم با آرامش او تا ۲۷۰ق ادامه داشت . با حملۀ خُجستانی و تصرف بخشی از گرگان از یک سو، و عصیان حسن بن محمد عقیقی ، از سادات علوی منطقه ، در آمل از سوی دیگر، او با مشکل دچار شد، ولی مرگ زودهنگام خجستانی و دستگیری عقیقی و قتل او، اواخر عمر داعی را با آرامش توأم ساخت .

معنی کلمه داعی کبیر در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن علی بن ابیطالب معروف به "داعی کبیر"، رهبر شورش کنندگان علیه بنی عباس در منطقه طبرستان است که در سال 250 هـ.ق، حکومت علویان طبرستان را بنیان نهاد.
از دوران اولیه زندگانی او اطلاعات زیادی بدست نیامد و اکثر محققین و مورخین فقط به بررسی قیام او پرداخته اند. تنها این اندازه مشخص است که او در شهر مدینه به دنیا آمد و گویا در همین شهر رشد یافت و به «بلوغ سیاسی و معرفت دینی» رسید.
و از آنجا که در سده های یکم و دوم هجری، عباسیان بسیاری از علویان را ناچار به ترک مدینه و کوچیدن نمودند. او نیز به شهر ری کوچ نمود.
پس از آن که مردم طبرستان از بیداد جابر بن هارون خادم محمد بن عبداﷲ بن طاهر و سلیمان بن عبداﷲ بن طاهر و پیشکار وی محمد بن اوس بلخی بجان آمدند دست توسل بدامن دعاة علوی که به دشمنی و خلاف با بنی عباس و عمال ایشان برخاسته بودند، دراز کردند و به همین عزم یکی از سادات مقیم رویان را که از اولاد زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام بود به قبول بیعت خواندند اما علوی مزبور که محمد بن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمن بن القاسم بن الحسن بن زید بن حسن بن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نام داشت چون خود را برای این امر خطیر شایسته نمی دانست تکلیف ایشان را نپذیرفت و شوهرخواهر خویش را که در ری اقامت داشت لایق این مهم معرفی کرد و اهل رویان را به دعوت او هدایت نمود.
شورشیان بریاست عبداﷲ بن وندا امیدنامه ای به آن علوی یعنی حسن بن زید که او نیز از فرزندان امام حسن علیه السلام بود به ری فرستادند و او را برویان دعوت کردند، حسن بن زید در 25 رمضان سال 250 بقصبه کلار از آبادی های سرحدی بین گیلان و طبرستان (در جلگه کلاردشت حالیه) آمد و مردم با او بیعت کردند و حسن لقب داعی الخلق الی الحق یا داعی کبیر یافت و مؤسس سلسله علویان طبرستان شد.
حسن بن زید پس از استیلا بر رویان و چالوس و ری جمعی از دعاة علوی را به عنوان دعوت به اطراف دیلم و طبرستان فرستاد و مردم گروه گروه به او پیوستند، از جمله عده ای از بزرگان دیلم بخدمت او درآمدند و کار حسن سخت بالا گرفت. محمد بن اوس یکی از سران سپاهی خود را به دفع حسن فرستاد ولیکن داعی به سهولت او را منهزم نمود و در 23 شوال 250 به آمل وارد شد و از آنجا حکامی بر کلار و رویان و چالوس تعیین نمود.
مدعی بزرگ حسن بن زید در مازندران امیری بود از خاندان اسپهبدان آل قارن بنام قارن بن شهریار اما در جنگی که بین داعی از یک طرف و قارن بن شهریار و سلیمان بن عبداﷲ بن طاهر درگرفت فتح نصیب داعی شد و داعی لشکر دیگری را که محمد بن طاهر به یاری عم خود سلیمان فرستاده بود نیز بشکست و قارن به پناه داعی آمد. حسن در فاصله رمضان 250 تا ذی الحجه 253 تمام طبرستان و قسمت مهم دیلم و ری را به تصرف آورد و عمال بنی عباس را از همه جا راند و علویان بر اثر پیچیدن صیت شوکت حسن بن زید از اطراف حتی از حجاز و شام و عراق به طبرستان آمدند و درین خطه مقیم شدند.
در فاصله سال 253 تا 255 داعی که عزم تسخیر گرگان و خراسان داشت از دو سردار ترک معتز خلیفه موسی بن بغاالکبیر و مفلح شکست خورد و ری و قزوین و ساری و آمل را از دست داد، اما سرانجام در 22 رمضان سال 255 به آمل برگشت و طرفداران پراکنده خود را گرد ساخت و گرگان را نیز فتح کرد و به تصرفات خود افزود.

معنی کلمه داعی کبیر در ویکی واژه

(شخص) نخستین حاکم دودمان علویان طبرستان که نام حقیقیش «حسن بن زید» بود.
(مقام)در فرقه صباحیه، پیروان حسن صباح را داعی کبیر می‌خوانند و گویا در میان این فرقه یکی از مراحل هفت‌گانه سلوک بوده‌است ولی در میان دیگر اسماعیلیه‌ای‌ها چنین چیزی وجود نداشته.

جملاتی از کاربرد کلمه داعی کبیر

آفریدون پور قارن هفتمین اسپهبد دودمان پادوسپانیان بود که میان سال‌های ۲۵۰ تا ۲۷۲ هجری، به مدت ۲۰ سال، بر رویان حکومت داشت. دوران او مقارن با قیام‌های داعی کبیر در طبرستان بود.
علویان طبرستان گروهی از بزرگان اولاد علی ابن ابی‌طالب به نام ائمه علوی بایزیدی در قرن دوم هجری در طبرستان قیام کردند. حسن بن زید ملقب به داعی کبیر در سال ۲۵۰ هجری در ناحیه طبرستان ظهور کرد و عده بسیاری از افراد ناراضی و دست‌نشاندگان خلیفه طاهریان او را تقویت کردند. وی به دعوت و نشر آئین تشیع زیدی پرداخت. داعی کبیر پس از رسیدن به حکومت طبرستان، پایتخت خود را از ساری که جایگاه طاهریان بود به آمل منتقل کرد تا به حامیان و هوادارانش نزدیک‌تر باشد.
ابوالحسین احمد بن محمد فرزند محمد بن ابراهیم علوی، از بزرگان زیدیان در ری بود که پس از قیام داعی کبیر به او پیوست. وی مدتی بعد داماد داعی شد و به وی نزدیکتر گشت.
در سال آخر حکومت داعی کبیر برادر او، محمد بن زید، در گرگان و خود او در آمل مستقر بودند. احمد بن محمد، نیز اعمال حکومتی را در آمل انجام می‌داد. پس از آن‌که داعی در ۳ رجب ۲۷۰ هجری قمری درگذشت. احمد برخلاف وصیت داعی بر مسند قدرت نشست و با محمد بن زید به مخالفت برخاست.