دارالحکومه
معنی کلمه دارالحکومه در فرهنگ معین
معنی کلمه دارالحکومه در فرهنگ عمید
معنی کلمه دارالحکومه در فرهنگ فارسی
محل حکومت کردن
معنی کلمه دارالحکومه در ویکی واژه
استاندا
جملاتی از کاربرد کلمه دارالحکومه
«یکی از زیباترین بناهای تاریخی بوشهر، عمارت امیریه میباشد که در سال ۱۳۱۷ ه.ق به همت احمد خان دریا بیگی حکمران کل بنادر و جزایر خلیج فارس احداث گردید. این عمارت، دارالحکومه بوشهر بوده که بعد از تخریب بنای «چهار برج» که امروزه اداره گمرک بوشهر در آنجا مستقر است، زمین آن از تاجر بوشهری به نام جمشیدیان خریداری شده و تا سال ۱۳۱۹ ه.ق تکمیل گردیدهاست.»
رشوه بدار القضاست عدل مزکی نقد بدارالحکومه قاطع برهان
روز بعد احمد شاه در ساختمان قدیمی گمرک پیاده شده و در میان ابراز احساسات شدید مردم با اتوموبیل به دارالحکومه میروند و فرمانفرما، قوام الملک، دریابیگی وسایر معاریف شهر اتوموبیل ایشان را پیاده همراهی کردند. سپس، ایشان هیئتهای مختلفی را از سوی مجامع مختلف، از جمله اتاق تجارت بریتانیا به حضور پذیرفتند و حدود ۸:۳۰ شب با ناو لارنس، بوشهر را به مقصد خرمشهر ترک میکنند."
بعد از مرگ او، تلاشهای خواهرش صاحبه در خمین، برای اجرای حکم قصاص قاتل به نتیجه نرسید و در نتیجه همسرش هاجر – مادر روحالله – برای گرفتن حکم قصاص قاتل راهی تهران – دارالحکومه وقت – شد. در این سفر، دو پسر بزرگ هاجر – مرتضی و نورالدین – هم همراه او بودند و براساس یک روایت، روحالله ششماهه نیز بر آغوش وی بود. سرانجام در ربیعالاول ۱۳۲۳، جعفر قلیخان قاتل سیدمصطفی به دستور عینالدوله، صدراعظم آن دوران، در تهران و در ملاءعام به دار آویخته شد.
آینهخانه مفخم یا دارالحکومه سردار مفخم از بناهای دوره قاجار در شمال شهر بجنورد است که به شماره ۱۱۶۷ ثبت شدهاست و از سال ۱۳۷۹ تاکنون به عنوان موزه ی اسناد و نسخ خطی مورد استفاده قرار می گیرد. این بنا در شهر بجنورد در استان خراسان شمالی قرار دارد.
شدند جانب دارالحکومه تند روان بدان مثابه که حجاج بیت در مشعر
سخن از ناپیدایی بناهایی در محدوده بیرونی کاخ گلستان شامل ایوان دارالحکومه تخت مرمر و باغ گلستان است؛ عرصه حکومت و سلطنت. وتغییر در ابنیه سلطنتی که گاهی موجب از میان رفتن آنها گشتهاست.
چندی بعد رکن الدین سام به همراه برادر خود شرف الدین بیستا وموید الدین ریحان به کرمان حمله کردند که وقتی به جیرفت رسیدند، امیر ایبک دراز و غلامهای او از سپاه کرمان آهنگ مقابله کردند، که باعث شد رکن الدین بترسد و عقبنشینی کند و به یزد بازگردد، ولی در حمله دوم بردسیر که دارالحکومه آنجا بود را تصرف کرد و رکن الدین به دلیل کینهای که از امیر ایبک دراز به دل گرفته بود او را کشت و موید الدین بعد از ۷ سال اقامت در یزد منصب پیشین خود را بازیافت و اتابک آنجا شد.
در همین ایام، قریب ۵۰۰ نفر از روحانیون و طلاب علوم دینی به زعامت شیخ فضلالله نوری و سیداحمد طباطبایی، علیه مشروطیت قیام کردند و در عبدالعظیم متحصن شدند و تلگرافهایی به علمای نجف، در رد مشروطیت، مخابره نمودند. شیخ فضلالله نوری توسط سیداحمد طباطبایی به شهرها نیز تلگراف نمود و مشروطیت را خلاف شرع دانست. ملا قربانعلی، مجتهد متنفذ و مستبد زنجان و خمسه، سر از اطاعت دولت مشروطه خارج نمود و به طرفداران خود دستور نمود، به عمارت حکومتی حمله کنند. قریب ۶۰۰ نفر از طرفداران مسلح او به دارالحکومه یورش بردند. تیراندازی بین قوای دولتی و حمله کنندگان آغاز شد. در این زد و خورد میرزا باقرخان سعدالسلطنه، حاکم زنجان که پسر دایی اتابک بود، به ضرب دشنه از پای درآمد و به قتل رسید.
آمل دارای سه مسجد جامع که برتری خاصی به مساجد منطقه دارد و دارای طبیب خانههای عظیمی است که در کنار قصر و در کنار دارالحکومه آمل ساخته شدهاست و هر کس به دردی دچار شود به این طبیب خانهها رجوع میکند.
ملا قربانعلی به زهد و پرهیزگاری معروف بود و زندگی ساده و عدم علاقه او به مالاندوزی، او را مورد علاقه و احترام تمام مردم کرده بود. اما منتقدین نظر دیگری ابراز کرده وگفته شده که ملا قربانعلی در زمان حکومت شاهزاده یمین السلطان، موقوفه مسجد شاه زنجان را تصرف کرده و چون خواستهاند رسیدگی کنند وی بقدر سیصد نفر نوکر از ملا و سید وغیر ایشان چماق زن و مسلح داشته که به ریاست برادرزاده اش بود و به دارالحکومه حمله کرده و عدهای را مقتول نمودند.
میرزا احمدخان در تبریز به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا عبدالکریم زمیندار و شاغل در دارالحکومه بود. خودش هم پس از تحصیلات متعارف زمان به استخدام وزارت داخله درآمد. در سال ۱۲۸۹ خورشیدی، رئیس کابینه (رئیس دفتر) شکرالله خان معتمد خاقان حاکم اصفهان شد. معتقد خاقان عباس خان رئیس نظمیه اصفهان را برکنار کرد و عباس خان برای انتقامگیری در صبح سیزدهم بهمن ۱۲۸۹ خورشیدی وارد دفتر معتمد خاقان شد و همه حاضران را به گلوله بست. معتمد خاقان بسختی مجروح شد و پسرعمویش عبدالرحیم خان صدری در دم جان سپرد اما به میرزا احمدخان آسیبی نرسید. عباس خان که بعداً مشخص شد قفقازی و تبعه روسیه است اما تابعیت خود را پنهان کرده، به کنسولگری روسیه پناه برد و برای محاکمه به روسیه فرستاده شد.