خوش حساب

معنی کلمه خوش حساب در لغت نامه دهخدا

خوش حساب. [ خوَش ْ / خُش ْ ح ِ ] ( ص مرکب ) خوش معامله. آنکه در معامله دغلکاری ندارد. آنکه در داد و ستد و وام خواهی و وام گیری راست کردار است.
- آدم خوش حساب ؛ آنکه دین خود رابموقع و بدون معطلی می پردازد. مقابل بدبده. مقابل بدحساب.

معنی کلمه خوش حساب در فرهنگ معین

( ~. حِ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) کسی که وام و بدهی خود را در سر وعده پرداخت کند.

معنی کلمه خوش حساب در فرهنگ عمید

ویژگی کسی که بدهی خود را سر موقع و بی تٲخیر می پردازد.

معنی کلمه خوش حساب در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که وام و بدهی خود را در سر وعده پرداخت کند مقابل بد حساب .
خوش معالمه آنکه در معامله دغلکاری

معنی کلمه خوش حساب در ویکی واژه

کسی که وام و بدهی خود را در سر وعده پرداخت کند.

جملاتی از کاربرد کلمه خوش حساب

از بهر بد حساب بود گیرودار حشر زان گیرودار تا برهی خوش حساب باش
خوش حسابی چو مکافات در این عالم نیست نشوی غافل از امروز که فردایی هست