خورتاب

معنی کلمه خورتاب در لغت نامه دهخدا

خورتاب. [خوَرْ / خُرْ ] ( اِ مرکب ) برآفتاب. آفتاب رو. خورگاه در تداول مردم دیلمان. ( یادداشت مؤلف ). خورنگاه.

معنی کلمه خورتاب در فرهنگ فارسی

بر آفتاب آفتاب رو

معنی کلمه خورتاب در فرهنگستان زبان و ادب

{insolation} [علوم جَوّ] تابش خورشیدی دریافت شده در سطح زمین

معنی کلمه خورتاب در ویکی واژه

تابش خورشیدی دریافت‏شده در سطح زمین.

جملاتی از کاربرد کلمه خورتاب

در این آیینه می بر خوردراینجا که خورتابان شوی از خوردراینجا
آفتابخورتاب، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان املش در استان گیلان ایران است.
جهان از نور خورتابان نماید درون هر شجر صد جان نماید