خوابدار

معنی کلمه خوابدار در لغت نامه دهخدا

خواب دار. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) پرزدار مانند مخمل. ( ناظم الاطباء ). جامه پرزدار که پود آن مایل به یک جهت است. خوابناک. ( یادداشت مؤلف ).
- مخمل خوابدار ؛ مخملی که پود آن بلند است و بجانبی یا هر جانب میل تواند کرد.

معنی کلمه خوابدار در فرهنگ فارسی

پرز دار مانند مخمل

جملاتی از کاربرد کلمه خوابدار

ز آن خوابدار نرگس وزان تابدار گل دارم پر آب نرگس بیدار خویشتن
دو گل رابدو نرگس خوابدار همی شست تا شد گلان آبدار