خو باز کردن

معنی کلمه خو باز کردن در لغت نامه دهخدا

خو باز کردن.[ ک َ رَ ] ( مص مرکب ) ترک عادت کردن. ( ناظم الاطباء ).ترک اعتیاد کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
نزاری و خو باز کردن ز می
چه تزویر دارد در این چیست هی ؟نزاری قهستانی ( دستورنامه چ روسیه ص 70 ).

معنی کلمه خو باز کردن در فرهنگ معین

(کَ دَ ) (مص ل . ) ترک عادت کردن .

معنی کلمه خو باز کردن در فرهنگ فارسی

ترک عادت کردن ترک اعتیاد کردن

معنی کلمه خو باز کردن در ویکی واژه

ترک عادت کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه خو باز کردن

نزاری و خو باز کردن ز می‌! چه تزویر دارد‌؟ وین چیست‌؟ هی‌!
و بدانک اصل مجاهدة خو باز کردن نفس است از آنچه دوست دارد یعنی خلاف کردن اندر همه روزگار و نفس را دو صفت است شتافتن بشهوات و سرکشیدن از طاعات چون وقت نشستن بر اسب هوا سرکشی کند لگام تقوی واجب بود باز کشیدن و چون حرونی کند بقیام کردن موافقت، تازیانۀ مخالفت بر وی فرو گذاشتن و چون بوقت خشم از جای برخیزد مراعات کردن حال او که هیچ منازلت نیست عاقبت او نیکوتر از عاقبت خشمی که سلطان او برفق شکسته کنی و آتش او بمدارا فرو نشانی و چون شراب رعونت شیرین شود اندر ذوق او، بهیچ چیز آرام نگیرد مگر بمناقب او گفتن و آراستن آنچه چشم وی بر آن افتاده است واجب بود این بر وی بشکستن به رنج و مذلّت و بپوشیدن تا حقارت اصل خویش بداند. و جهد عام اندر عملِ بسیار بود و جهد خاص اندر صافی کردن احوال کی گرسنگی کشیدن و بی خوابی سهل بود و آسان، و معالجت اخلاق بد کردن تا باخلاق نیکو بدل شود صعب است و دشوار.
سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست