خط فرود
معنی کلمه خط فرود در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه خط فرود
مرا گر خط فرود آمد بعارض نگردد زان جمال من مزور
پس چو ما همی بینیم کهاندر جسد ما چشم دو است یکی سوی دست راست و یکی سوی دست چپ و بینائیاندرین دو مکان یکی بینائی است؛ و نیزاندر جسد ما گوش دواست یکی سوی راست و دیگر سوی چپ و قوت شنوائیاندرین (دو) مکان یک قوتست؛ و نیز بینی ما را دو سوراخست و قوت بوئنده اندر هر دو یکیست؛ و قوت چشنده رااندر ترکیب ما دو محل است یکی دهان و یکی فرج مباشرت و دهان بمنزلت جانب راست است و فرج بمنزلت جانب دست چپست؛ و آلت بسودن چیزها ما را دو دستست یکی راست و دیگر چپ و قوت بساوندهاندر هر دو آلت یکی است؛ پس پیداست نیز که ترکیب ما نیز بدو قسم است همچنانک حکما گفتند که فلک بدو قسم است. وز میانه سر مردم که مر آن را فرق گویند و موی بر آن فرق بدو جانب باز افتند: بهر سوی راست افتد و بهر سوی چپ خطی است که فرود آید بمیان دو ابرو و یک چشم (سوی) راست ماند و دیگر سوی چپ، و تا میان بینی آن خط فرود آید آنک بینی بمیان دو سولاخ بینی وز آن خطست کز بینی یک سولاخ سوی راست ماند و یک سوی چپ.و همچنین این خط فرود اید از چهار دندان پیشین، دو سوی راست ماند با یک نیمه دهان، و دو سوی چپ ماند با دیگرنیمه دهان. و بچاهک زنخ فرود آید آن خط و بمیان سینه فرود گذرد، و یک دست از آن خط سوی راست ماند و دیگر سوی چپ. و همچنین آن خط مر جسد مردم را بدو قمست کند، چنانک ما افلاک را با بروج بدان خط بدو قسمت کردیم بر مقتضی حکمت که (از) حکماء الهی قدما و انبیاء و ائمة حق و فلاسفه مثال بمیان خلق ماندست.
خستگیهای سر زلف توبه ناگشته، تو خط فرود آری به من، تا درد بیدرمان کنی