خشکانج

معنی کلمه خشکانج در لغت نامه دهخدا

خشکانج. [ خ ُ ] ( ص ) خشک اندام. لاغر. نزار. سخت نحیف . ( یادداشت بخط مؤلف ) :
تو چنین فربه و اکنده چرائی پدرت
هندوی بود یکی لاغر و خشکانج و نحیف.لبیبی.

معنی کلمه خشکانج در فرهنگ معین

(خُ نَ ) (ص . ) بسیار لاغر.

معنی کلمه خشکانج در فرهنگ عمید

لاغر، نحیف، استخوانی: تو چنین فربه و آگنده چرایی؟ پدرت / هندویی بود یکی لاغر و خشکانج و نحیف (لبیبی: شاعران بی دیوان: ۴۸۶ ).

معنی کلمه خشکانج در ویکی واژه

بسیار لاغر.

جملاتی از کاربرد کلمه خشکانج

تو چنین فربه و آکنده چرایی پدرت هندویی بود یکی لاغر و خشکانج و نحیف