خرگوشک

معنی کلمه خرگوشک در لغت نامه دهخدا

خرگوشک. [ خ َ ش َ ] ( اِ مصغر ) مصغر خرگوش یعنی خرگوش کوچک. ( از ناظم الاطباء ) ( از شرفنامه منیری ) ( از آنندراج ) ( از برهان قاطع ). || نام گیاهی است دوائی و قابض و دفع اسهال کند و آنرا بعربی آذان الارنب خوانند و آن نوعی از لسان الحمل است و بعضی گویند گیاهی است که اسبغول تخم آن است. ( برهان قاطع ). خمخم. ( بحر الجواهر ). خُبّة. ( مهذب الاسماء ). جرغوک. جرغون. ( شرفنامه منیری ). زبان بره. نوعی بارتنگ. گل ماهور.

معنی کلمه خرگوشک در فرهنگ معین

(خَ شَ ) نک بارهنگ .

معنی کلمه خرگوشک در فرهنگ عمید

= گُل۱ * گل ماهور

معنی کلمه خرگوشک در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خرگوش کوچک . ۲ - بار هنگ .

معنی کلمه خرگوشک در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گل ماهور

جملاتی از کاربرد کلمه خرگوشک

بوادی‌ها درون خرگوشکان جسته قرار اندر نهفته تن به زبر خاربن عیاروار اندر
خرگوشک است خنثی زن و مرد در دو وقت هم حیض و هم زناش، گهی ماده گه نرک