خروس خوان. [ خ ُ خوا / خا ] ( اِ مرکب ) قبل از سَحَر. پاس اخیر شب. آخر شب. ( یادداشت بخط مؤلف ). - خروس خوان اول ؛ گاه اول خواندن خروس پس از نیمه شب. صبح نخستین. ( یادداشت بخط مؤلف ). - خروس خوان دوم ؛ گاه دوم خواندن خروس پس از نیمه شب. گاه خواندن خروس پس از خروس خوان اول. ( یادداشت بخط مؤلف ).
معنی کلمه خروس خوان در فرهنگ معین
( ~. خا ) (اِمر. ) هنگام سحر (زمانی که خروس می خواند ).
معنی کلمه خروس خوان در فرهنگ عمید
۱. سحر، صبح زود. ۲. (قید ) هنگام سحر.
معنی کلمه خروس خوان در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - هنگام سحر ( زمانی که خروس میخواند ) . ۲ - خروسی که بانگ کند .
معنی کلمه خروس خوان در ویکی واژه
هنگام سحر (زمانی که خروس میخواند)
جملاتی از کاربرد کلمه خروس خوان
پندار مرگ بر زیست چربیدن گرفت. شب هفتم آغاز خروس خوان شکم از بارزادن باز پرداخت. برادر آگاه گردید. دامان به سنگ های درشت بر انباشت. تازکوی و برزن گرفت. بی آنکه سرائی از میان افتد یا دری برکران یابد:
ندیما! عمر تباه شد و از دست رفت. برخیز تا زمان بگذشته را تاوان خواهیم. برخیز، ای جوان پیمانه ها را از می لبریز ساز و با آن پلیدی ها از من بشوی مرا سیراب ساز، چرا که صبح نزدیک شد، ثریا بغروب فرو رفت و خروس خواند. می را به آب زلال تزویج کن و خرد مرا مهریه ی زناشوئی شان بنه.
امیر این معنی به فال بد گرفت و فرمان داد تمام خروسان آن روستا را ذبح کنند. زمانی که وی قصد خواب کرد، به خدمتکار خویش گفت: خروس خوان مرا بیدار کن. وی گفت: امیر، تو یک خروس نیز باقی نگذاشتی. با خواندن کدام خروس بیدارت کنم؟
آواز می مباد به گوش عسس خورد وقت خروس خوان بط می پر شراب کن